[58] در صورتى كه خشم يكى از ايشان، در آن هنگام كه به او خبر
دختردار شدن مىدهند، سخت شدت پيدا مىكند.
/ 77 و اين نمونهاى از واقعيت شركآلودى است كه خود را از يكى از
برترين نعمتها يعنى دختر خويش كه مايه بهجت و سرور خانه و خوش سيمايى آن است به
سبب جهل و شرك خويش و خاضع بودنش به آداب جاهليت محروم مىسازد، و اين سخت زشت و
بد است.
و عادت زنده به گور كردن دختران از بدترين عادات شركى بود، و نخستين
بار كه چنين حادثه در ميان اعراب صورت گرفت مربوط به جنگى است كه ميان قبيله بنى
تميم و انوشيروان در گرفت و بنى تميم شكست خوردند و زنان و فرزندانشان به اسارت
درآمدند.
وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى ظَلَّ وَجْهُهُ
مُسْوَدًّا- و چون به يكى از ايشان مژده به دنيا آمدن نوزادى دختر مىدادند،
صورتش سياه مىشد.» از شدت خشم و غضب.
وَ هُوَ كَظِيمٌ- و او خشم خويش را فرومىخورد.» بدان
جهت كه كسى را نمىيافت كه خشم را از جان او دور كند.
[59] به سبب شرمسارى از مردم مىگريخت، تا به خانه خلوت خويش درآيد
و در انديشه حلّ مشكل خويش برآيد، به اين كه آيا دختر خويش را زنده به خاك بسپارد،
يا اين كه او را در نزد خويش نگاه دارد و خوارى و ذلت را بچشد و آن را تحمل كند.
يَتَوارى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ
يُمْسِكُهُ عَلى هُونٍ- از بدى مژدهاى كه به او داده شده
خود را از ديگران پنهان نگاه مىدارد (تا در اين باره بينديشد كه) آيا او را با
تحمل خوارى نگاه دارد.» أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرابِ
يا او را در خاك پنهان كند.»