ثُمَّ إِذا كَشَفَ الضُّرَّ عَنْكُمْ إِذا فَرِيقٌ مِنْكُمْ
بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ- و پس از آن كه زيان از شما دور شد،
ناگهان گروهى از شما به پروردگارشان مشرك مىشوند.» شرك در اين جا گاه به معنى
خضوع در برابر قانونى جز قانون خدا است، و لحظات نيازمندى بزرگترين گواه به سفاهت
شرك است، چه در آن هنگام با آشكارى تمام از عجز و ناتوانى شركا آگاه مىشويم، پس
آيا طاغوت و استيلاى سياسى فاسدى كه بعضى در برابر آن خضوع نشان مىدهند، همان است
كه كشتى را در آن هنگام كه امواج دريا نزديك به اين است كه آن را ببلعد نجات
مىدهد و از غرق شدن آن جلوگيرى مىكند؟! يا اين كه ثروت و ثروتمندان مىتوانند
كودك مشرف بر مرگ ما را در اطاق پرستارى و توجه شديد و دقيق از چنان مرگى نجات
دهند؟! آن چه كس است كه در چنين هنگام به او متوسل مىشويم؟ آيا خدا نيست، پس چرا
بار ديگر از او دور مىشويم و به خضوع در برابر قانون بشرى باز مىگرديم؟! [55]
اين كفر ورزيدن به نعمتهايى است كه خدا به ما ارزانى داشته است.
لِيَكْفُرُوا بِما آتَيْناهُمْ- تا به آنچه
به ايشان عطا كرده بوديم كافر شوند و كفران ورزند.» شكر آن چيز است كه نعمتها را
باقى نگاه مىدارد، اما كفر به آنها كارى است كه صاحب آن بايد با انجام دادن آن
چشم به راه رسيدن روزى سياه باشد.
فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ- پس
بهرهمند شويد كه به زودى خواهيد دانست.» و بهرهمندى امروز پشيمانى بسيار درازى
را در پى خواهد داشت.