تقواى فرد در آن اندازه گرفته و معلوم مىشود كه قوت اراده و عقل او
در آن هنگام كه به خطرى او را بيم مىدهند در حالى كه هنوز آن را نديده است چه
مقدارى دارد، اما پس از آن مردمان همه با يكديگر برابرند، و هر كس از خطرى كه
ببيند مىگريزد، ولى تنها خردمندان و عاقلانند/ 50 كه از خطر در وقت مناسب و در آن
هنگام كه بيم فرا رسيدن آن به ايشان داده مىشود فرار كنند.
هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلائِكَةُ-
آيا منتظر آناند تا فرشتگان (مرگ) بر آنان وارد شوند.» أَوْ
يَأْتِيَ أَمْرُ رَبِّكَ- يا فرمان (عذاب) پروردگارت برسد.» و
آن گاه ايمان آورند، و چه سودى ممكن است ايمان آوردن پس از ديدن عذاب براى ايشان
داشته باشد؟! كَذلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ-
كسانى كه پيش از ايشان بودند نيز چنين كردند.» و خدا به بدترين صورت هلاكشان كرد.
وَ ما ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ
يَظْلِمُونَ- و خدا بر ايشان ستم نكرد بلكه خود بر خويشتن ستم كردند.» مثل اين
گونه كسان همچون مثل مردى است كه با چشم خود چاهى را ببيند و به وجود آن اعتراف
نكند مگر آن گاه كه در آن فرو افتد و استخوانهايش بشكند، و آن گاه بگويد كه به
وجود چاه اعتراف مىكنم! اگر چنين بودن درست باشد، پس چرا چشم به تو داده شده است؛
آيا براى آن نبوده است كه راه را در برابر خود ببينى و پيش از افتادن در چاه از
افتادن در آن بپرهيزى؟! چرا به آدمى عقل بخشيده شده است؟ آيا براى آن نيست كه غيب
را ببيند، چه ديدنى را حتّى جانور مىبيند! و براى چه به او اراده داده شده؟ آيا
براى آن نيست كه با آن به چالش و مقاومت در برابر شهوات بپردازد، و اما به دنبال
شهوات به راه افتادن چيزى نيست! با اين خطر چه وقت آدمى در فكر رفع آن برمىآيد؟!
در آن هنگام كه نخستين نشانههاى آن آشكار شود، اما در آن هنگام كه او را
فراگرفته