نيكوترند.» تا بدين وسيله كسانى را كه به انجام دادن كارهاى صالح و
شايسته مىپردازند، از كسانى كه مرتكب سيئات و كارهاى زشت و ناپسنديده مىشوند
بيازماييم (و از يكديگر جدا كنيم).
[8] ولى مبادا زينت و آرايش دنيا تو را فريب دهد كه آن دوامى ندارد،
و چند روز و چند سالى بيش دوام نمىكند و به پايان مىرسد.
وَ إِنَّا لَجاعِلُونَ ما عَلَيْها صَعِيداً جُرُزاً-
و آنچه را كه بر روى زمين است به صورت پهنهاى بىحاصل و زينتهاى آن را به صورت
گرد و غبار درخواهيم آورد.»/ 360 شهر زيبايى را در نظر بياوريد كه مردمانى در آن
زندگى مىكنند و با خيابانهاى پر درخت و راههاى آمد و شد خوب و خانههاى گرانبها و
كاخها و باغها و ديگر ضروريات زندگى آراسته شده باشد و همه گونه نعمتهاى خدا در آن
از خوردنى و پوشيدنى و مركوب و جز آن در دسترس آن مردم باشد، و ناگهان صاعقهاى
سوزان يا زمين لرزهاى هراسانگيز يا جنگى خانمانسوز آن شهر را به صورت زمينى صاف
و غير حاصلخيز درآورد، چنان كه در فاصله كوچك 1/ 16 ثانيه شهر هيروشيما و سپس
ناكازاكى با همه كارخانهها و عمارتها و چيزهاى ديگر به صورت چيزى شبيه به خاكستر
درآمد.
بر آدمى است كه از اين گونه حوادث عبرت بگيرد، ممكن است كه فريفته و
مجذوب زينت زندگى باشد، ولى اين فريفتگى به صورت مطلق و چنان نيست كه با آن ارزشها
و روش زندگى خويش را از دست بدهد، بلكه جذب شدن او به زندگى دنيا به اندازه
نيازمندى وى به آن است، و در حدود توجه او به نگاه داشتن قدرت و سلطنت بر نفس خودش
و بر زندگى، كه در اين صورت او مالك زندگى است نه مالك كالا و زينت آن، و نبايد
اين حديث شريف را كه از امام على (ع) روايت شده است فراموش كنيم كه گفت
«زهد آن نيست كه چيزى نداشته باشى، بلكه در آن است كه چيزى مالك