مىدهند، به دريافت پاداشى نيكو مژده دهد.» كتاب خدا كتابى تكامل
يافته و حكيم است كه كارها را در جاهاى خود قرار مىدهد، و درباره هر چيز حق آن را
ادا مىكند، متناسب با نيازى كه به آن دارد، نه بيشتر و نه كمتر.
شايد كلمه «قيّما» به اين امر اشاره داشته باشد كه هر اظهار نظر و هر
حكم شرعى و در نتيجه هر سفارش و اندرز در آن به اندازه آمده است و متناسب با
واقعيت خارجى و به صورت دقيق.
مثلا، در آن جا كه قرآن مىگويد همسر مرد نيمى از دارايى او را پس از
مرگش، در صورتى كه فرزندى از او بر جاى نمانده باشد مالك مىشود، اين گفته جز بدان
معنى نيست كه اين سهم با حكمت زندگى و با واقعيات اقتصاد خانوادگى و با نيازمندى
همسر و طبيعت علاقه شوهر به زن تطابق دارد،/ 355 يعنى اين حكم با همه اوضاع و
احوال محيط بر او بدون كم و زياد موافق است.
و تفسير ديگرى براى كلمه قيم وجود دارد، و آن اين كه قرآن نه فقط در
ذات خود راهنما و تكامل يافته و حكيم است، بلكه نيز به زندگى تكامل و حكمت
مىبخشد، و آن را به شالودهاى منظم و متين و بدون شكاف و سوراخ استوار مىسازد،
چنان كه خداوند متعال گفته است فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ
الْقَيِّمِ- پس به دين راست و درست روى آور». و قيمومت كتاب و دين الاهى از
قيمومت پروردگار سبحانه و تعالى سرچشمه مىگيرد، چنان كه خداوند متعال گفت
اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ- خدا كه
معبودى جز او وجود ندارد زنده و قيوم است»، پس هر چيز در عالم تكوين به پروردگارش
برپا و ايستاده است. و هر چيز در جهان تشريع و قانونگذارى به وسيله كتاب او
شايستگى و صلاحيت پيدا مىكند.
چون كتاب قيم است پس همه رسالتهاى خدا را حفظ مىكند، بدان جهت كه بر
همه آنها برترى دارد، و خدا آن را از دستبرد و تحريف دور نگاه مىدارد، و به توسط
آن از امت اسلامى پاسدارى مىكند.