مسلمانان امروز در كنار قرآن توقف كردهاند، و تو گويى كه قرآن
ايستگاهى است كه بايد از آن به راه بيفتند، يا فرودگاهى است كه بايد آنان را از
روى زمين بر كند و به همين سبب منتظر رسيدن فرمان سوار شدن توقف كردهاند، و از
قرآن كه پيش از اين چراغى بود كه جهان را روشن مىكرد، تنها به اين بسنده كردهاند
كه آن را وسيله تزيين قرار دهند، و از روشن شدن به وسيله نور آن در راههاى تاريك
زندگى چشم پوشيدهاند.
نقش افكار و عقلهاى خويش را كنار گذاشتهاند، و در نتيجه تدبر درباره
قرآن را ترك گفتهاند، پس در بزرگى از درهايى كه خدا درآمدن به آنها را به ما
فرمان داده بود به روى خود بستهاند؛ ما در قرآن حكيم آيهاى كه به تفسير اشارهاى
داشته باشد نمىيابيم، در صورتى كه چندين آيه در پيرامون ضرورت تدبر در قرآن يافت
مىشود
2- كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ
لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ،
و دهها آيه ما را به تفكر و سير و حركت تذكر، و هر چه محرك به كار افتادن نيروهاى
خود انسان است فرمان مىدهد.
راز وجود غموض و تاريكى در فهم قرآن براى بيشتر مسلمانان در همين جا
نهفته است، بدان جهت كه دو عمل تأويل و تفسير مكمل يكديگر است و چون تفسير به
وسيله تأويل و تطبيق تقويت شود، وضوح بيشتر پيدا مىكند و امكان كشف كردن
پوشيدگيهاى آن به صورتى بهتر فراهم مىآيد.
/ 342
زينت زندگى و هدايت
قرآن حكيم در سوره كهف دو رشته از قضايا را پيگيرى مىكند