محيط شود در صورتى كه بر نفس خود نيز محيط نشده است. بلكه در احاطه
يافتن بر كنه طبيعت پيرامون خود نيز چنين است، ولى خداوند متعال انسان را در زندگى
اين جهانى او متحير و سرگردان نكرده است، بلكه نفس خويش را به او شناسانده و دو
بار بر او متجلى شده است: يك بار در آفاق جهان و بار ديگر در نفس خودش از طريق
قرآن حكيم. و آيات ذكر (قرآن) ما را به آيات طبيعت متذكر مىسازد./ 328 بنا بر اين
ما بسيار بيش از آنچه تصور شود، براى شناختن پروردگارمان و شناختن اسماى حسناى او،
به قرآن نيازمنديم. و شناخت خدا سبحانه و تعالى بزرگترين سودى است كه انسان از
خواندن قرآن به دست مىآورد، در صورتى آن را بدون اين كه حجابى ميان او و خواندن
قرآن كشيده شده باشد بخواند، و بنا بر اين قرآن بزرگترين گواه بر صدق رسالتهاى
پروردگار است.
در حديث مأثور آمده است كه
«خدا در كتابش بر بندگان خويش متجلى شده، ولى مردمان نمىبينند».
خدا در اين قرآن چيزهايى نازل كرده است كه اگر بر كوهها نازل مىشد
آنها را از هم مىپاشيد، چنان كه گفت لَوْ أَنْزَلْنا هذَا
الْقُرْآنَ عَلى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ
اللَّهِ* وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ-
اگر اين قرآن را بر كوهى نازل مىكرديم، آن را مىديدى كه از ترس خدا مىشكافد و
فرومىريزد* و اين مثالها را از آن جهت براى مردمان مىزنيم تا مگر انديشه كنند و
به تفكر بپردازند» (22/ الحشر).
حال كوه سخت و صلب از عبرتها و درسهاى قرآن چنين است، پس حال انسان
چگونه است؟! وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً-
و بگو سپاس خداى را كه فرزندى اختيار نكرد.» شايد يكى از معانى اين آيه آن باشد كه
او سبحانه و تعالى، عنصرى را بر عنصر ديگر و جوهرى را بر جوهر ديگر برترى نبخشيد
مگر به تقوا كه به همه فرصت بالا رفتن به سوى او را فراهم مىآورد تا به فضل او به
كمال دست يابند. و آيه اعتقاد