زيان موسى بود و آدم عاقل اقدام به چنين كارى نمىكرد.
فرعون جبار و كافر به جبار آسمانها و زمين چنين مىپنداشت.
واقع آن است كه چالش پيامبران خدا در برابر سلطههاى زمينى زمان خود
فساد جامعه بزرگ و فراگير و ريشهدار بود، به درجهاى كه آنان را متهم به ديوانگى
مىكردند، در صورتى كه همه گفتار و كردار آنان سرشار از حكمت و معرفت بود، پس اگر
به غيب اتصال نداشته، و به يارى خدا نسبت به خودشان متكى نبودند و در امر رسالت و
پيامبرى خويش مخلصانه عمل نمىكرد، آيا چالش ايشان مىتوانست چيزى جز ديوانگى
باشد؟ و قرآن از آن روى تهمتهاى طاغيان را نسبت به پيامبران و ديوانه شمردن آنان
را براى ما نقل مىكند كه از اين حقيقت آگاهى حاصل كنيم.
موسى جادوزده نبود بلكه رسول خدا بود، و علامت رسالت وى چالش او در
برابر سلطه فرعون است و ترساندن وى از گمراهيش كه گفت
/ 317 [102] قالَ لَقَدْ عَلِمْتَ ما أَنْزَلَ
هؤُلاءِ إِلَّا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ بَصائِرَ وَ إِنِّي لَأَظُنُّكَ يا
فِرْعَوْنُ مَثْبُوراً- (موسى) گفت: تو خوب مىدانى كه اين
آيات را كسى جز پروردگار آسمانها و زمين نازل نكرده است، و اى فرعون! به گمان من
تو در معرض هلاكت قرار گرفتهاى.» تو از آن روى در معرض هلاك شدنى كه مىدانى حق
با من است، و فرعون از پيامبرى موسى علم ايمانى نداشت، و علم حجتى داشت، بدان جهت
كه پيامبرى او را حجت و برهانى بر وى ثابت كرد، ولى ايمان نياورد. و از آنها آيات
نه گانه بزرگ بر دست انسانى كه پيامبر خدا نباشد كارى برنمىآيد، و به همين سبب
پروردگار ما گفت كه اى فرعون لَقَدْ عَلِمْتَ-
تو دانستى و دريافتى» كه اين آيات نه گانه، يعنى: يد بيضا و عصا و قحطى و كاهش
يافتن ميوهها و ثمرات و طوفان و ملخ و شپش و قورباغهها و خون همه از جانب خدا
بوده و به دست انسان عادى پديد نيامده است، و به صورت وَ لَقَدْ
عَلِمَتِ با ضمّ تا نيز خوانده شده يعنى موسى كسى است كه مىدانسته است و آن
را حديثى از امام على (ع) تأييد مىكند كه سخنى گفت كه چنين معنى مىداد