آفرينش آدمى را بار ديگر تجديد كند؟! وَ جَعَلَ
لَهُمْ أَجَلًا لا رَيْبَ فِيهِ- و براى آنان اجل و لحظه پايان عمرى
قرار دارد كه هيچ شكى در آن نيست.»/ 315 اجل حتمى و همه امور انسان از زيستن و
مردن و بار ديگر به زندگى بازگشتن به دست خدا است، و اگر خداوند متعال زمان عذاب
دادن ايشان را به تأخير مىاندازد، براى رحمت او نسبت به ايشان است، و اين كه اجل
از پيش تعيين شده براى آنان اجرا شود، و شايد آنان از كارهاى زشت و كفر خويش
بازگردند، ولى ايشان به جاى آن كه از اين نعمت خداداد سپاسگزارى كنند و از آخرين
فرصت بهرهمند شوند، به خدا كفر مىورزند و كفران نعمت اجل مىكنند، بلكه پس
افتادن زمان اجل را دليلى براى نبودن عقاب و عذاب مىشمرند، آيا اين منتها درجه
كفران نعمت نيست؟! آرى هست، و سؤالى كه پيش مىآيد آن است كه: اين كفران براى
چيست؟ و پاسخ اين: زيرا كه بر خود و بر مردم ستم كردند، و به حقوق خدا و حقوق
مردمان به تجاوز پرداختند.
فَأَبَى الظَّالِمُونَ إِلَّا كُفُوراً- پس ستمگران
از انجام هر كار ديگر جز كفران نعمت خوددارى كردند.» هر اندازه گناه و جرم افزايش
يابد، قلبها از ايمان پوشيدهتر مىشود و مردمان به كفر و كفران نعمت رو مىكنند،
و اين انديشهاى است كه بيان آن بارها در قرآن كريم تكرار شده است، و در اين باره
تجربهاى شخصى وجود دارد كه هر كس مىتواند آن را در نفس خود ملاحظه كند، و آن اين
كه شيطان آدمى را به ارتكاب معصيتى وامىدارد، و او قلب خويش را در حال اعراض و
دورى گزيدن از ذكر خدا مىيابد، و در نماز خاطر خويش را به چيزهاى ديگرى جز ياد
خدا مشغول مىبيند، ولى در آن هنگام پاك و پاكيزه باشد، قلب را متصل به نور خدا
مشاهده مىكنى، حتى در غير نماز.