«براى هر حقى حقيقتى است، و بر كار پسنديده و صوابى نورى».
يك بار مردى به نزد رسول اللَّه (ص) آمد و گفت: يا رسول اللَّه! من
در بيابان زندگى مىكنم و كسى را ندارم كه مرا هدايت كند و استطاعت آن را ندارم كه
پيوسته به نزد تو آيم، پس مرا پندى ده، پس از او خواست كه به نزديك وى آيد، و چون
در برابر رسول اللَّه رسيد پيامبر بزرگوار دست خويش بر روى قلب او نهاد و گفت: «هر
چه را كه اين به تو فرمان دهد انجام ده، و آنچه را كه از آن بازت مىدارد ترك كن»
و اين گواهى است بر اين كه: اگر از فشارها و هواهاى نفسانى و عادات و افكار پيشين
خود را برهنه سازيم، آشكارا منطبق بودن آموزشهاى قرآن را با آموزشهاى جاى گزيده در
عقل و فطرت مشاهده خواهيم كرد.
دوم: على رغم همه دشواريهايى كه دشمنان رسالت ايجاد كردند و هنوز هم
چنين مىكنند، مشاهده مىكنيم كه اسلام سراسر زمين را فراگرفته، و اگر تأييد خدا
براى مسلمانان در جنگهاى بدر و حنين و احزاب و جز آن نمىبود، اسلام و مسلمانان از
همان آغاز مطرود و دور افتاده مىشدند، و/ 312 اگر نصرت خدا براى بندگانش در حطّين
و عين جالوت وجود نمىداشت، چراغ اسلام خاموش مىشد، و اگر تأييد او از مؤمنان در
مقابل شاه در كار نبود آرزوى تحقق يافتن وعده خدا هُوَ
الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى
الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ- و او است
آن كه رسولش را با هدايت و دين حق به رسالت فرستاد تا اين دين را بر همه دينها
پيروز كند، هر چند مايه ناراحتى مشركان شود» و پيوستگى تأييد غيبى بر دينش دليلى
بر راستگويى نبى و صدق رسالت او است، و چه بسيار شواهد غيبى و الطاف پنهان و
آشكارى را خداوند متعال نصيب بندگان مؤمن خويش در جهاد ايشان بر ضد كفر و
بىايمانى كرده است.
سوم: درجه رسول خدا (ص) و پايگاه خاص او در نزد خدا بالا رفت و
افزايش يافت، پس بعضى از اصحاب او آزمودند كه چگونه براى تحقق يافتن خواهشهاى آنان
در نزد خدا شفاعت مىكند، و خدا درخواست آنان را پذيرفت، بلكه شفاعت تا زمان ما
نيز در جريان است، و خدا خواهش هر مؤمن را كه با اشاره به