بگويد: «و آن كس كه كتابش را به دست چپش دادهاند»، گفته است: «و آن
كه در اين جا كور باشد ...» و اگر جز اين مىبود، صفت اساسى آنان آشكار نمىشد، و
به هر صورت صفت مميزهاى وجود دارد كه بنا بر آن بعضى از مردم از «اصحاب اليمين»
مىشوند و بعضى ديگر از «اصحاب الشمال»، و ذكر اين صفت در يكى از آنان به معنى
وجود عكس آن در دسته ديگر است، پس صفت اصحاب شمال كورى است، و بنا بر اين صفت
اصحاب يمين بينايى خواهد بود، و شايد «عمى» و كورى در قرآن مرادف با نافهمى و بىخردى
بوده باشد.
داشتن عقل و فهم در دنيا ضامن سلامت در آخرت است، بدان سبب كه انسان
فهيم و عاقل جز بنا بر تقدير و حكمت عمل نمىكند، و بنا بر اين نسبت گناهان و
خطاهاى او كاهش پيدا مىكند، و آن كس كه در زندگى دنيا از روى عقل و فهم عمل
نمىكند و اين عقل و فهم او را از ارتكاب گناهان و معصيتها بازنمىدارد، در آخرت
براى نظر كردن به رحمت خدا كور است، و كلمه «أضلّ» اسم تفضيل بر وزن أفعل است يعنى
گمراهى شديدتر دارد.
خداوند براى انسان فرصت فراوانى قرار داده است تا به هدايت راه يابد،
پس اگر هدايت را نپذيرد، و به خدا كافر شود، و از انگيزههاى هدايت در جان خود
غفلت ورزد، در آخرت كورى كمترى از آن كورى كه در دنيا بنا بر آن حركت مىكرد
نخواهد داشت بلكه «أضلّ سبيلا» يعنى گمراهتر است، زيرا كه پاداش از گونه عمل است،
پس هر كس كه شعله/ 279 هدايت را در جان خويش خاموش كند، و به راه راست راه نبرد،
عاقبت او نيز چنين خواهد بود، و بنا بر اين واجب است كه آدمى در دنيا به طرف هدايت
گام بردارد تا در آخرت كور محشور نشود؛ و از آيه چنان برمىآيد كه شيطان در آن
مىكوشد كه حجابى در برابر بينايى و بصيرت او فراهم آورد، و اين از طريق گمراه
كردن بشر است كه در آيات پيشين به صورت «وَ
اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ» تعبير شده
و بر انسان واجب است كه به مبارزه با آن برخيزد و سر در برابر فريب شيطان
فرونياورد، و براى دسترس پيدا كردن به اسباب هدايت تلاش كند، و از گردنهها و
موانعى كه ابليس بر سر راه او