«هر زمينى را آسمانى است كه گرداگرد آن را فرا گرفته است».
حديث معراج
در درس گذشته حديث از اسراء را به پايان رسانيديم، و در اين جا به
بيان حديثى از معراج مىپردازيم كه در آن چنين آمده است.
رسول خدا (ص) گفت: «پس جبرييل بالا رفت و من همراه با او به آسمان
دنيا (يعنى نزديكترين آسمان به زمين، از آن جهت كه لفظ دنيا مؤنث أدنى است، و أدنى
در مقابل اقصى به معنى دورترين است) و بر آن فرشتهاى است به نام اسماعيل كه صاحب
و نگاهبان خطفه (ربودنى) است كه پروردگار عز و جل درباره آن گفته است
إِلَّا مَنْ خَطِفَ/ 185 الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ
مگر آن كس كه بربايد ربودنى را كه سپس در پى آن شهابى شكافنده روانه مىشود» و
هفتاد هزار فرشته در زير فرمان دارد كه هر يك از آنها هفتاد هزار فرشته را در زير
فرمان خود دارد». [10] پس اسماعيل گفت: اى جبرييل،
آن كس كه همراه تو است كيست، و او گفت كه: محمد رسول اللَّه (ص) است، پس پرسيد كه
آيا مبعوث شده است؟ و جبرييل گفت: آرى، پس در گشوده شد (تو گويى آسمان را درى است،
ولى برسان درهاى معمول ما نيست) پس به او سلام كردم، و او به من سلام كرد، و براى
او طلب آمرزش كردم، و او براى من طلب آمرزش كرد، و گفت: آفرين بر برادر پيامبر
صالح، و فرشتگان به ديدار من آمدند تا وارد آسمان دنيا شدم، و هيچ فرشتهاى با من
ملاقات نكرد مگر اين كه خندان و شادمان بود، تا آن گاه كه فرشتهاى از فرشتگان به
ديدار من آمد كه آفريدهاى به بزرگى او نديده بودم، منظرهاى
[10] - وظيفه آنان فقط اداره كردن آسمان نخستين است، و احاديثى در
اين باره وجود دارد كه بال يكى از آنان از مغرب تا مشرق امتداد دارد، يا يكى از
آنان بار زمين را بر روى بال خويش حمل مىكند، و اين همه جز اشارههايى به گستردگى
آسمانها نيست.