پروردگار دور از دسترس همگان نيست، و بدين گونه زندگى بشر را مولود
اراده و كوشش خود او قرار داده است.
به همان گونه كه رزق و روزى مردمان در دنيا- به سبب تفاوت داشتن تلاش
آنان با يكديگر- متفاوت است، به همين گونه پاداش در آخرت نيز متفاوت خواهد بود
(18- 21) و سپس پروردگارمان ما را از شرك ورزيدن به خودش بر حذر مىدارد (و چنان
مىنمايد كه مراد از آن در اين جا پيروى از سنتها و روشهاى اجتماع است كه به ملامت
ديدن و ناكامى و خذلان مىانجامد) (22).
او به ما فرمان مىدهد كه جز او را پرستش نكنيم (و به عبادت پدران
نپردازيم و فرمانبردار فشارهاى جامعه نشويم) ولى بر ما لازم است كه با مردمان
پيوستگيهاى مثبت برقرار سازيم (در چارچوب يكتاپرستى) كه مهمترين آنها احسان نسبت
به پدر و مادر است و مخصوصا در هنگام رشد و رسيدن به سالهاى پيشرفتهتر عمر، و
نسبت به آنان بخشنده دست بودن و طلب آمرزش براى ايشان (23- 25).
پس از والدين فرد مؤمن ملتزم به مراعات حقوق خويشاوندان و مسكينان و
در راهماندگان است، و بايد از تبذير و ولخرجى خوددارى كند، چه تبذير او را در صف
شياطين (و گردنكشان و طاغيان) و كافران به خدا قرار مىدهد كه شكر نعمتهاى خدا را
نمىگزارند، و در هنگام اعراض و جدايى (مادّى) از آنان ناگزير بايد احسان (معنوى)
را با گفتار شايسته از آنان دريغ ندارد (24- 28).
پروردگار به ما امر مىكند كه در انفاق ميانهروى را اختيار كنيم، نه
بخلى داشته باشيم كه مايه بسته شدن دستها مىشود، و نه اسرافى كه به ملامت ديدن و
تنگى مىانجامد، مگر خدا به بندگان خويش رزق را به اندازه مقدر نمىكند، پس چرا به
بخل يا اسراف بپردازيم (پس بر ما لازم است كه از اصول حكمت در مصرف همچون پروردگار
خودمان سبحانه و تعالى پيروى كنيم) و چرا بايد به سبب ترس از فقر، با وجود
پروردگار رزّاق و روزى دهنده، به كشتن فرزندان خودمان بپردازيم (29- 31).
همان گونه كه خدا از كشتن فرزندان در چارچوب مسئوليت خانوادگى