مسئوليتهاى شخص در برابر اجتماع سخن مىگويد كه از والدين آغاز
مىشود و به ديگر مردمان پايان مىپذيرد.
در سوره مسئله شرك آوردن به خدا به تفصيل مورد بحث قرار مىگيرد، مگر
چنان نيست كه شرك ريشه فساد و سبب شانه تهى كردن از مسئوليتهاى انسان است؟
نيز در آن به تفصيل از نقشههاى شيطان براى اغوا و برانگيختن بشر به
كارهاى زشت سخن به ميان مىآيد، و قرآن مثالهاى تاريخى متعدد در اين خصوص مىزند.
سوره با داستان فرزندان اسراييل همچون مثلى براى يك مجتمع آغاز
مىشود كه گاه تلاش مىكند و زمانى ديگر شجاعت خود را از دست مىدهد، و به آن
پايان مىپذيرد.
اين خلاصه گفتار در چارچوب سوره است، و اما تفصيل آن بدين صورت است
كه زندگى بشر وسيلهاى براى تجسم پيدا كردن سعى و كوشش او است، و اين خلاصهاى از
گفتهها در تمامى سوره اسراء است، و نيز خلاصهاى از رسالتهاى خدا را در اختيار ما
قرار مىدهد كه در واقع همه آنها يك حقيقت را جلوهگر مىسازند.
/ 162 پس از آن كه قرآن به واقعه اسراء و معراج اشاره كرد، بر ما
معلوم مىشود كه معراج اين امر را يادآورى مىكند كه خدا شنواى بينا است، و بنا بر
اين علم او بر بندگانش احاطه دارد و همين الهامبخش ما به ضرورت پرهيزگار بودن ما و
ترسيدن از او مىشود آيه (1).
و خلاصه كتابى كه خدا بر بنى اسراييل فرو فرستاد اين است كه جز خدا
وكيل براى خود انتخاب نكنند (2) چه شرك آوردن به خدا ريشه هر تباهى و گمراهى است.
مگر آنان از ذريه كسانى نبودند كه پروردگارشان آنان را همراه با نوح
در كشتى از جايگاهشان خارج ساخت تا از طوفان نجاتشان دهد. و نوح بنده