و اين حكمت در سخن پاكيزهاى متجلى مىشود كه نه سستى در آن باشد و
نه خشونت و درشتى، و آن حزمى است همراه با نرمى، و بلاغتى در وضوح، و زيبايى و
جمالى در اتقان ...
وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ- و اندرز
دادنى نيكو.» در هنگام بحث و جدال شايسته آن است كه خشم خواننده به خدا برانگيخته
نشود و احكامى زيانبخش و مخرب صادر نكند، و در برابر حريف از خود سستى نشان ندهد و
از بعضى حقايق به طمع تسليم شدن او به حقيقت چشم نپوشد ...
وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ- و با آنچه
نيكوتر است به مجادله با ايشان برخيز.» و در حديث شريف آمده است كه جدال به احسن
قرآن است و در اين شك نيست/ 155 كه تفصيلهاى سلوك نيكو در قرآن موجود است.
إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ
أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ- و پروردگارت از هر كس داناتر است كه
چه كس از راه او گمراه شده، و راهيافتگان كياناند.» پس متهم كردن مردمان به كفر و
زندقه و ايستار سلبى و منفى نسبت به آنان اختيار كردن روا نيست، بلكه خدا به حساب
آنان مىرسد، و بر دعوت كننده و مبلّغ واجب است كه دعوت آنان به سوى خدا را انجام
دهد.
در حديثى دراز معنى جدال به احسن چنين آمده است: به آن است كه در همه
مراحل سخن گفتن از حق پيروى كند، و حقى را منكر نشود به اين گمان كه طرف مقابل حقى
بزرگتر از آن را نفى كرده است، و باطلى را نپذيرد از آن جهت كه- به پندار خود- حقى
بزرگتر از آن را اثبات مىكند، هرگز ... شايسته چنان است كه به وسيله خود حق به
هدف حق برسيم.
آخرين سخن آن كه: اين آيه دليل بر آن است كه در اسلوب دعوت به سوى
خدا بايد حكومت و داورى عقل را مراعات كنيم.