تكيهگاهى كه در هنگام ضرورت به آن باز گردد، مىتواند به آسانى با
جامعه اسلامى قائم بر اساس ملتزم بودن به عهد و سوگندى كه تأكيد شده با نام خدا
است، روابط متبادل برقرار كند.
وَ أَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذا عاهَدْتُمْ وَ لا تَنْقُضُوا
الْأَيْمانَ بَعْدَ تَوْكِيدِها وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَيْكُمْ كَفِيلًا-
و به پيمان خدا كه بستهايد وفا كنيد، و سوگندها را پس از تأكيد كردن آنها كه خدا
را بر آنها ضامن خود قرار دادهايد، نقض و باطل مكنيد.» پس چون فرزندان يك جامعه
به ارزش توحيد متمسك و به آن معتقدند، و بدان سبب كه سوگندهاى خويش را براى دست
يافتن به خواستههاى اين زندگى دنيوى فدا نمىكنند، به يكديگر در كارهاى اقتصادى و
حتى در امور سياسى اعتماد دارند.
اعتماد دو طرفى بزرگترين سرمايه و اعتبارى است كه جامعه اسلامى در
رفتار افرادش با يكديگر مالك آن است،/ 118 زيرا كه شرف توحيد و يكتاپرستى آنان را
از آن باز مىدارد كه با ايمان داشتن به رعايت و نظر خدا بر خودشان، با يكديگر غدر
و مكر روا دارند و به فريبكارى بپردازند.
إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ- خدا
مىداند كه شما چه مىكنيد.» [92] در داستانهاى عرب آمده است كه زنى از قبيله قريش
را عادت بر آن بود كه همراه با كنيزانش در سراسر روز به ريسيدن ريسمان با دوك
مىپرداخت، و چون شب فرا مىرسيد تابيدهها را وامىريسيد و آنها را به حال اولشان
بازمىگرداند كه پشم نتابيده بود و ديگر حالت ريسمانى را نداشت، پس قرآن ما مردمان
را از آن نهى كرد كه همچون او باشيم كه خود را در كار دين به رنج اندازيم تا آن را
محكم كنيم، و چون دين خويش را محكم كرديم با پيمانشكنى و نقض سوگند به نقض آن
بپردازيم.
وَ لا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ-
و همچون آن زن مباشيد كه رشته خود را پس از استوار و نيرومند شدن وامىريسيد.»