اين كه همگان پيمانها و سوگندهايى را كه خدا را بر آن گواه گرفتهاند
محترم شمارند، و سوگندهايى را كه در ميان خود به تأكيد اجرا كردهاند نشكنند، و
همچون آن زن نباشند كه در پايان روز همه ريسمانهايى را كه در آن روز با دوك خود
ريسيده بود وامىريسيد و از ريسمانى بيرون مىآورد، پس سوگند را وسيله فريب دادن
براى دسترس پيدا كردن به بهره بيشترى از مال و ديگر چيزهاى دنيا قرار مدهيد، و نه
براى آن كه بعضى بر بعضى ديگر تسلط و تعالى پيدا كنيد، چه خدا شما را با اختلافات
طبيعى كه با يكديگر داريد در معرض آزمايش قرار مىدهد، و فردا بر شما آشكار
مىسازد كه كدام يك بر حق بوده و كدام يك چنين نبودهايد، و اگر خدا بخواهد در
همين جا اين امر را آشكار مىسازد و صاحب/ 115 حق را با غيب آشكار شده پيروز
مىگرداند، ولى او چنان خواسته است كه شما را آزاد بگذارد تا سپس درباره اعمالتان
از شما سؤال كند، تا بنا بر حكمت خود هر كه را كه خواهد گمراه سازد و هر كه را كه
خواهد هدايت كند.
پس دين را وسيله دست يافتن به هدفهاى مادى قرار مدهيد، و سوگند به
مكر و دروغ ياد مكنيد تا از اين راه قدمى كه استوار در راه ايمان پيش رفت نلغزد و
متزلزل نشود، و به پاداش بدى بر اثر فروريختن اعتماد ميان خودتان گرفتار نشويد، و
شما را از راه خداى تحقق يافته در وفادارى به عهد و پيمان باز ندارد، به همان گونه
كه عذابى عظيم را براى شما ثبت خواهد كرد.
پيمان خدا كه به آن خيانت روا داريد، شأنى برتر و بزرگتر از يك مصلحت
مادى دارد كه براى همين به فروختن و از دست دادن آن يك مىپردازيد، پس آنچه در نزد
خدا براى كسى وجود دارد كه بر عهد و پيمان خويش ثابت مىماند، بهتر از مصلحتى
دنيايى است كه از بين مىرود و تنها آنچه در نزد خدا است باقى مىماند، و خدا
صبركنندگان را به بهترين كارهايى كه كردهاند پاداش مىدهد.
اين بهترين پاداش فراهم آمدن زندگى پاكيزهاى براى ايشان در دنيا
است، و پاداشى نيكو در جهانى ديگر.