[78] چون باطل طاغوتيان از ميان رفت و نابود گرديد آنان با مردم
دشمنى آشكار كردند و خودپسنديهاى جاهلى را در ميان مردم رواج دادند و آنان را از
هر اصلاحى بيمناك ساختند.
قالُوا أَ جِئْتَنا لِتَلْفِتَنا عَمَّا وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا
گفتند: آيا آمدهاى تا ما را از آن آيين كه پدرانمان را بر آن يافتهايم منصرف
سازى؟» ما مردمى متمدن و داراى رسوم و آيينهاى كهن هستيم. چگونه به شما ايمان
آوريم در حالى كه شما ضد آنها هستيد؟
وَ تَكُونَ لَكُمَا الْكِبْرِياءُ فِي الْأَرْضِ
تا در زمين سرورى يابيد.» شما رسولان حق نيستيد بلكه از خواستاران منصب هستيد.
آنها شخص را متهم مىساختند در حالى كه سخن موسى از محتوى رسالت بود/ 434 و اين
عادت طاغوتيان است كه همواره مبارزه ميان خود و يك دعوت را به مبارزه شخصى تبديل
مىكنند.
وَ ما نَحْنُ لَكُما بِمُؤْمِنِينَ ولى ما به
شما ايمان نمىآوريم.» گويى موسى و هارون قوم را به ايمان به خودشان دعوت
مىكردند، نه به رسالت.
بدين گونه مرحله ابلاغ به پايان رسيد و اكنون زمان مبارزه سياسى فرا
مىرسد.