[17] رها كردن تير از سوى مؤمن است ولى آن كه تير را به هدف
مىرساند و آن را در دلها اثر مىبخشد،/ 30 خداست. پس بر ماست كه به عملى كه انجامش
وظيفه ماست چنگ زنيم و براى وصول به مقصود تلاش كنيم و لحظهاى از فداكارى در
ميدانهاى مبارزه دريغ نورزيم ولى نه آن كه همه به سعى و عمل خويش تكيه كنيم و
مغرور اعمال خود شويم، بلكه به خداى تعالى نيز توكل كنيم.
فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَ ما رَمَيْتَ
إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى شما آنها را نمىكشتيد، خدا
بود كه آنها را مىكشت و آن گاه كه تير مىانداختى تو تير نمىانداختى، خدا بود كه
تير مىانداخت.» اكنون اين سؤال باقى مىماند كه اگر خدا خود تير مىاندازد يا به
عبارت ديگر كار رزم با دشمن را بر عهده مىگيرد از چه روى بندگان خود را به تعب
مىاندازد و به جهادشان فرمان مىدهد؟
اين امر براى آن است كه استعدادهاى مؤمنان شكفته شود و گنجينههاى
نهفته در وجود آنان آشكار گردد و كفايت و لياقت يك يك آنان رشد كند. زيرا رويارويى
با حوادث سبب مىشود كه افراد تا آنجا كه در توان دارند از خود دفاع كنند و در
برابر دشمن عكس العمل نشان دهند. اين امر منحصر به ميدان جنگ نيست. در ديگر
عرصههاى زندگى هم حال بر همين منوال است. از اين رو مىفرمايد
وَ لِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلاءً حَسَناً إِنَّ اللَّهَ
سَمِيعٌ عَلِيمٌ تا به مؤمنان نعمتى كرامند ارزانى دارد هر آينه
خدا شنوا و داناست.» خداى تعالى شنواست. يعنى از نزديك هر چه را كه در ميدان جنگ
مىگذرد مىشنود و مىداند كه پى آمد آنها چه خواهد بود. از اين رو است كه چون
مؤمنان را مىآزمايد براى آنان به عبث و يا بگونه غيابى حكمى صادر نمىفرمايد.
بلكه هر حكم كه صادر مىكند با علم و آگاهى است و با احاطه وسيع و بى
واسطه