responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام باقر علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 244

خبرهای غیبی از مرگ پدر و برادر مرد خراسانی

می‌گویند: حضرت امام محمد باقر علیه‌السلام به مردی از اهل خراسان که فردی شیعه و مؤمن بود فرمود: «پدرت چه حالی داشت؟»
او گفت: «حال او نیک بود.»
حضرت فرمود: «پدرت مرد.»
سپس فرمود: «برادرت در چه حالی است؟»
عرض کرد: «او صحیح و سالم بود.»
حضرت فرمود: «او همسایه‌ای داشت به نام صالح که در فلان روز فلان ساعت برادر تو را کشت.»
آن مرد به گریه افتاد و گفت: «انا لله و انا الیه راجعون بما اصبت.»
حضرت فرمود: «ساکت باش و غصه نداشته باش، به درستی که جای ایشان بهتر است.»
عرض کرد: «ای فرزند رسول خدا! در آن هنگام که پسری رنجور و مریض داشتم که به درد و مرض شدیدی دچار بود، از حال او هیچ سؤالی نکردی؟!»
حضرت فرمود: «پسرت صحت یافت و عمش، دخترش را به او تزویج نمود، و چون تو او را ملاقات کنی برایش پسری متولد شده باشد که نامش علی است و از شیعیان ما خواهد بود ولی پسرت شیعه ما نیست بلکه دشمن ما است.»
عرض کرد: «آیا چاره‌ای در این کار هست؟»
فرمود: «او دشمنی دارد و آن دشمن برای او کافی می‌باشد.»
سپس آن مرد برخاست و رفت. [1] .

[~hr~]پی نوشت ها:
(1) منتهی الآمال.
منبع: عجایب و معجزات شگفت‌انگیزی از امام باقر؛ واحد تحقیقاتی گل نرگس؛ شمیم گل نرگس چاپ چهارم 1386.

نام کتاب : دانشنامه امام باقر علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 244
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست