نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 986
هم راز و هم ساز تهیدستان
امام محمّد باقر علیه السّلام فرموده است: هنگامی که پدرم امام
سجّاد زین العابدین علیه السّلام به شهادت رسید و خواستم پیکر مطهّر او را
غسل دهم، عدّه ای از اصحاب و اهل منزل را کنار جنازه آن حضرت احضار کردم.
چون بدن مقدّس حضرت برهنه و آماده غسل دادن شد، حاضران به مواضع سجده حضرت
سجّاد علیه السّلام نگاه کردند، که در اثر سجده های طولانی، پوست پیشانی و
سر زانو، کف پا و کف دستهایش سخت شده و پینه بسته بود، چون که او در هر
شبانه روز هزار رکعت نماز می خواند و سجده های بسیار طولانی انجام می داد. و
هنگامی که به پشت و سر شانه های پدرم امام سجّاد علیه السّلام نظر
افکندند، اثراتی همانند جای طناب مشاهده کردند؛ و چون علّت آن را پرسیدند؟ در پاسخ ایشان گفتم: قسم به خداوند! کسی غیر از من سبب آن را نمی داند و چنانچه پدرم زنده می بود، هرگز رازش را فاش نمی کردم. آن
گاه امام باقر علیه السّلام افزود: هر وقت مقداری که از شب سپری می گشت و
اهل منزل می خوابیدند، پدرم وضو می گرفت و دو رکعت نماز می خواند؛ و سپس
آنچه آذوقه در منزل موجود بود، جمع می نمود و در خورجینی می ریخت و آن را
روی شانه اش می انداخت و از منزل بیرون می رفت و به سمت محلّه های فقیرنشین
حرکت می کرد و آن محموله ها را بین بیچارگان و تهیدستان تقسیم می کرد. و
کسی هم او را نمی شناخت، فقط می دانستند کسی آمده و بین آن ها چیزی تقسیم
کرده است و هر شب منتظر او بودند و درب منازل خود را باز می گذاشتند تا
سهمیه شان را جلوی منزلشان بگذارد. و این برآمدگی ها و کبودی هائی که بر سر
شانه و پشت پدرم می باشد، اثرات همان حمل آذوقه برای تهیدستان و بیچارگان
می باشد. [1] . و همچنین حضرت صادق آل محمّد علیهم السّلام در جمع بعضی از
اصحاب خود چنین فرمود: امام سجّاد، حضرت علی بن الحسین علیهماالسّلام
روزی در منزل خود نشسته بود، که ناگهان متوجّه شد که کسی درب منزل را می
کوبد. پس حضرت به کنیز خود فرمود: برو ببین کیست؟ و چون کنیز پشت درب آمد، سؤال نمود: کیست که درب منزل را می زند؟ جواب
داده شد: ما جمعی از شیعیان شما هستیم. کنیز برگشت و چون خبر را برای حضرت
آورد، امام زین العابدین علیه السّلام سریع از جای خود حرکت نمود و با
شتاب آمد و درب منزل را گشود؛ ولی همین که چشمش به آن افراد افتاد، با
افسردگی بازگشت و فرمود: این ها دروغ گفتند که ما از شیعیان شما هستیم؛
زیرا وقار و هیبت ایمان در چهره ایشان دیده نمی شود! و نیز آثار عبادت و
پرستش در جسم آنان آشکار نیست! همچنین اثرات سجده در پیشگاه خداوند، بر
پیشانی آن ها مشخّص نبود! و سپس امام سجّاد علیه السّلام افزود: شیعیان ما
با یک چنین علامت هایی شناخته می شوند، که بدن آنان رنجور بوده، پیشانی و
چهره شان بر اثر کثرت سجده و عبادت در پیشگاه باری تعالی از نورانیت خاصّی
برخوردار می باشد. [2] .
[~hr~]پی نوشت ها: (1) مستدرک الوسائل: ج 7، ص 182، ح 6. (2) مستدرک الوسائل: ج 4، ص 468، ح 6، صفات الشّیعه صدوق: ص 28، ح 40. منبع: چهل داستان و چهل حدیث از امام زین العابدین؛ عبداللّه صالحی.
نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 986