responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 949

نفرین مستجاب

«منهال بن عمرو» یکی از اهالی کوفه می‌گوید:
برای انجام حج به مکه رفتم و در آن جا به محضر امام سجاد علیه‌السلام شرفیاب شدم. آن حضرت چون مرا دید و از محل اقامتم پرسید و فرمود: «از حرملة بن کاهل اسدی (قاتل برادر شیرخوارم علی‌اصغر) چه خبر؟»گفتم: «او زنده است و در کوفه سکونت دارد.» امام علیه‌السلام با چشمانی اشکبار دست به آسمان بلند کرد و سه مرتبه فرمود: «اللهم اذقه حر الحدید، اللهم اذقه حر النار.» «پروردگارا! داغی آهن را به او بچشان. پروردگارا او را به آتش دوزخ بسوزان.»
من از سفر حج بازگشتم و چون باخبر شدم که(مختار) در کوفه به خونخواهی امام حسین علیه‌السلام قیام کرده است با یکی از دوستانم به قصد دیدار او حرکت کردیم.
چون به محضر مختار رسیدیم، دیدیم مختار اسب خود را طلبید و با سپاهیانش به محله‌ی کناسه‌ی کوفه حرکت نمود. ما نیز با مختار همراه شدیم و دانستیم که او مأمورانی را برای دستگیری «حرمله» فرستاده است. مدتی نگذشت که مأموران مختار، حرمله را دست بسته آوردند. مختار چون نگاهش به حرمله‌ی جنایتکار افتاد فرمود: «حمد و سپاس خدایی را که مرا بر تو مسلط نمود.» آن‌گاه دستور داد تا دست‌های حرمله را قطع کنند. این فرمان فورا اجرا شد. مختار دستور داد تا پاهای او را نیز قطع کنند. و مأموران اجرای حدود، این فرمان را نیز به اجرا درآوردند. آن‌گاه مختار دستور داد تا آتش روشن کنند و حرمله را در میان آتش سوزان بسوزانند.
منهال بن عمرو گوید: چون حرمله را در میان آتش سوزان دیدم، ناخود آگاه به یاد دعای امام سجاد علیه‌السلام در مکه افتادم و از روی تعجب چند بار گفتم: «سبحان الله، سبحان الله...»
مختار متوجه من شد و فرمود: «چرا تسبیح گفتی؟» من داستان خود و دعای امام علیه‌السلام را نقل کردم و گفتم اینک از مشاهده‌ی اجرای نفرین امام علیه‌السلام به دست تو متعجب شدم و خدای را تسبیح گفتم. مختار از شنیدن این خبر بسیار شادمان و هیجان‌زده شد و گفت: «الله، الله. آیا به راستی ابوالحسن در مورد حرمله این چنین نفرین فرمود.»
گفتم: «آری به خدا سوگند.» مختار فورا از اسب پیاده شد و دو رکعت نماز خواند و سجده‌ای طولانی به جا آورد و خدا را به سبب افتخاری که نصیبش شده بود شکر گفت.
سپاه مختار پس از سوزاندن حرمله به طرف کوفه بازگشت. چون به مقابل خانه‌ام رسیدیم به مختار گفتم: «ای امیر! مرا سرافراز کن و امروز ناهار میهمان من باش.» مختار فرمود: «ای منهال! تو به من خبر می‌دهی که ابوالحسن سه بار حرمله را نفرین نمود و آن‌گاه دیدی که نفرین ابوالحسن به دست من اجرا شد و با این وجود مرا برای صرف غذا دعوت می‌کنی؟ امروز روز غذا خوردن نیست بلکه روزی است که باید به شکرانه‌ی اجرای خواسته‌ی ابوالحسن به دست من روزه گرفت.» [1] .

[~hr~]پی نوشت ها:
(1) کشف الغمه، ج 2، ص 312 - بحارالانوار، ج 45، ص 332.
منبع: کرامات و مقامات عرفانی امام سجاد؛ سید علی حسینی قمی؛ نبوغ؛ چاپ دوم 1381 .

نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 949
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست