نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 807
کودکی پیاده تا مکه
ابراهیم ادهم و فتح موصلی، هر یک روایت کردهاند: من با قافله در صحرا میرفتم، کاری پیش آمد و از قافله جدا گشتم. پس ناگهان با کودکی که در حال راه رفتن بود، برخورد کردم. گفتم: سبحان الله! صحرایی بیآب و علف و کودکی که در آن راه میرود؟! پس به کودک نزدیک شدم و به او سلام دادم. کودک جواب سلامم را گفت. پرسیدم: کجا میروی؟ گفت: به خانهی خدا. گفتم: عزیزم، تو کوچکی و رفتن به خانهی خدا نه بر تو واجب است و نه از سنت است. فرمود: ای پیرمرد! هنوز کوچکتر از مرا ندیدهای که بمیرد؟! گفتم: آذوقه و مرکوبت (حیوان سواریت) کو؟ فرمود: آذوقهام تقوا است و مرکوبم پاهایم و مقصدم مولایم میباشد. گفتم: غذایی همراه تو نمیبینم؟ فرمود: پیرمرد! آیا نیکوست که کسی تو را به مهمانی فراخواند و تو از خانهات با خود غذا ببری؟ گفتم: نه. فرمود: کسی که مرا به خانهاش فراخوانده، خودش سیر و سیرابم میکند. گفتم: بیا سوار شو تا از حج باز نمانی. فرمود: وظیفهی من کوشش است و رساندنم به مقصد اوست. مگر این سخن خداوند را نشنیدهای که فرمود: «والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا و ان الله لمع المحسنین». [1] . راوی
گوید:در همین حال و هوا بودیم که ناگهان جوان نیکو چهرهای با جامهی سپید
و زیبایی نمایان شد و با آن کودک معانقه کرد و بر او درود فرستاد. من به سوی جوان پیش رفتم و به او گفتم: تو را به خدایی که زیبایت آفرید سوگند که، این کودک کیست؟ گفت: او را نمیشناسی؟! او علی بن حسین بن علی بن ابیطالب علیهمالسلام است. پس جوان را رها کردم و سراغ کودک رفتم و گفتم: تو را به پدرانت سوگند که این جوان کیست؟ فرمود: او را نمیشناسی؟! گفتم: نه. فرمود: او برادرم خضر است که هر سال نزد ما میآید و بر ما درود میفرستد. گفتم: تو را به حق پدرانت سوگند آیا به ما نمیگویی که چگونه بیتوشه و آذوقه در این بیابان راه میروی؟ فرمود: من با توشه این صحرا را در مینوردم و توشهام چهار چیز است. گفتم: آنها کدام است؟ فرمود:
دنیا را با این همه گستردگی، مملکت خداوند میدانم و تمام مخلوقات را
بندگان و عیال او و اسباب و ارزاق را به دست خدا میدانم و قضای او را در
زمین جاری و نافذ میبینم. عرض کردم: چه خوب توشهای داری، ای
زینالعابدین! تو با این توشه از کوره راههای آخرت عبور میکنی، پس معلوم
است که میتوانی از کوره راههای دنیوی هم عبور کنی. ای چشم و چراغ عارفان ادرکنی وی مشعل بزم عاشقان ادرکنی ای روح نیایش، ای امام سجاد گل بوی بهار باغ جان ادرکنی پی نوشت ها: [1]
سورهی عنکبوت آیه 96 (کسانی که به خاطر ما جهاد و کوشش میکنند، به
راههای خویش البته هدایتشان میکنیم و خداوند با نیکوکاران است). منبع:
داستانهایی از اخلاق و رفتار امام سجاد زینالعابدین؛ علی میرخلفزاده؛
محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم چاپ اول تابستان 1383. کرامت نفس من کرمت علیه نفسه هانت علیه الدنیا. [1] . هر که کرامت و بزرگواری نفس داشته باشد، دنیا را پست انگارد.
[~hr~]پی نوشت ها: (1) تحف العقول ، ص 278. منبع: سیره و سخن پیشوایان؛ محمد علی کوشا؛ انتشارات حلم چاپ اول زمستان 1384.
نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 807