responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 681

طلب غذای آهوی وحشی از امام سجاد

می‌گویند: روزی امام سجاد علیه‌السلام با عده‌ای از خاندان و یارانش به باغی رفتند. در آنجا دستور داد تا سفره‌ای گسترده شود. وقتی خواستند مشغول خوردن شوند، آهویی از طرف صحرا آمد و ناله کنان نزد امام سجاد علیه‌السلام رفت. از آن حضرت پرسیدند: «ای پسر رسول خدا! این آهو چه می‌گوید؟» حضرت فرمود: «او می‌گوید سه روز است که چیزی نخورده‌ام! دست به او نزنید تا بگویم با ما غذا بخورد.» آنها قبول کردند. پس امام سجاد علیه‌السلام، آهو را خواند و آهو مشغول خوردن شد اما یکی از یاران امام، دست بر پشت آهو مالید که این کار او سبب فرار آهو گردید. امام سجاد علیه‌السلام فرمود: «مگر من نگفتم به او دست نزنید؟»
آن مرد قسم خورد که نیت بدی نداشته است. امام سجاد علیه‌السلام به آهو گفت: «برگرد! اینها کاری با تو ندارند.» پس آهو برگشت و مشغول خوردن غذا گردید تا اینکه سیر شد. بعد صدایی کرد و رفت. از حضرت پرسیدند: «ای فرزند رسول خدا! این بار چه گفت؟» حضرت فرمود: «برای شما دعا کرد.» [1] .

[~hr~]پی نوشت ها:
(1) بحارالانوار ج 46.
منبع: عجایب و معجزات شگفت انگیزی از امام سجاد؛ تهیه و تنظیم واحد تحقیقاتی گل نرگس؛ شاکر؛ چاپ اول 1386 .

نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 681
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست