نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 663
صبر بی پایان
یکی از ملکات برجسته اخلاقی که از ارزش فوق العادهای برخوردار میباشد
«صبر» و «تحمل» است. «صبر» که در زمینه «فشار عوامل مختلفی که به خارج شدن
انسان از حالت معمولی او را مجبور میکنند»، مطرح است، اقسامی دارد مانند:
«صبر در مقابل مصیبت»، «صبر در مقابل معصیت» و «صبر در مقابل هواهای
نفسانی» و در مراتب عالیتر «صبر در مدارج طاعت الهی» که در نهایت به
بالاترین کمالات برای انسان منتهی میگردد که «و جعلناهم ائمة یهدون بامرنا
لما صبروا وکانوا بآیاتنا یوقنون» [1] . یعنی: «چون صبر ورزیدند از
بین آنان بعضی را امامانی قرار دادیم که به امر ما هدایت میکنند، آری آنان
به آیات ما یقین داشتند.» حضرت امام زین العابدین علیهالسلام تجسم کامل
مکتب «صبر» میباشند. نمونه بارز این «صبر» در جریان «نهضت عاشورا» به
نمایش گذاشته شد. با توجه به مصائب انبوهی که به حضرت در این جریان وارد
گردید که هر کدام از آنها کوه را آب میکند، و تحمل حضرت در تمام این
موارد، میتوان به میزان «صبر» حضرت واقف شد. به بعضی از این مصائب، چه
مصائب ناشی از کشته شدن پدر و برادران و یاران و چه مصائب ناشی از فشار و
ایذاء و ددمنشی دژخیمان اموی به خود آن حضرت و به سایر اسراء کربلا، در
بررسی «مقطع پس از شهادت پدر تا هنگام ورود به مدینه» اشاره گردید. «صبر
در طاعت و بندگی» حضرت نیز با مطالعه و بررسی عبادات حضرت از نمازها و
سجدهها و حجها و ذکرها و... روشن میگردد که در بخش «عبادات حضرت» گذشت. اما سایر اقسام «صبر» در زندگی حضرت سجاد - علیهالسلام -: 1-
«واقدی» نقل میکند که «هشام بن اسماعیل مخزومی» (که او را عبدالملک مروان
در سال 84 والی «مدینه» کرد و تا سال 87 بر آنجا والی بود) حضرت علی بن
الحسین علیهالسلام را در طول امارت خود بشدت و به صورت مستمر اذیت میکرد.
هنگامی که از طرف «ولید» عزل شد، «ولید» والی جدید «مدینه» را مأموریت داد
که او را در مقابل مردم نگه دارد تا به هر کس آزار رسانیده، جبران شود و
هر کس در زمان فرمانروایی او مورد ظلم قرار گرفته و یا حقی از او ضایع شده،
حق خود را از او مطالبه کند. در این حال «هشام» میگوید: «من جز از علی بن
الحسین علیهالسلام نمیترسیدم.» در همین حال که او در کنار خانه مروان
ایستاده بود، حضرت بر او عبور کردند، و به محض رسیدن به او ایشان بر او
سلام کردند!! و قبلا به خواص خود امر کرده بودند که هیچ کدام از آنها مطلقا
و لو به یک کلمه متعرض او نشوند. هنگامی که حضرت عبور کردند هشام فریاد
زد: «الله اعلم حیث یجعل رسالته» [2] یعنی: «خداوند داناتر است که رسالت
خود را کجا قرار دهد.» [3] . «ابنفیاض» در همین مورد افزوده است که حضرت
به «هشام» فرمودند: «نگاه کن و بررسی نما اگر در زمینه اموالی که ممکن است
از تو گرفته شود کمبود پیدا کردهای، ما آنقدر وسعت داریم که تو را کمک
کنیم. و از جانب ما و تمام کسانی که ما را اطاعت میکنند خیالت راحت باشد.»
[4] . 2- «ابراهیم بن سعد»: حضرت علی بن الحسین علیهالسلام بانگ و
فریاد بلندی را از داخل منزلشان شنیدند و این در حالی بود که نزد ایشان
گروهی حضور داشتند. حضرت بلند شده و به سرعت به داخل منزل رفتند و سپس به
مجلس خود برگشتند. به حضرت گفته شد: «آیا حادثهای پیش آمد که منجر به این
سر و صدا و شیون و زاری شد؟» حضرت پاسخ دادند: «بلی». بعد اصحاب ایشان را تسلیت گفتند و همه از صبر آن بزرگوار متعجب گردیدند. حضرت فرمودند: «اما اهل البیت خداوند - عزوجل - را در آنچه دوست میداریم اطاعت میکنیم و بر آنچه نمیپسندیم سپاسگزاریم.» [5] . 3
- در روایت دیگری آمده است که از حضرت فرزندی درگذشت و ابدا از ایشان جزع و
فزعی دیده نشد. وقتی از علت آن پرسیدند، فرمودند: «امری بود که انتظارش را
میکشیدیم و چون واقع شد آن را ناخشنود ندانستیم.» [6] . 4- حضرت
پسرعمویی داشتند که ناشناس شبانه نزد او میرفتند و مقداری «دینار» به او
هدیه میکردند. اما او که از این عمل حضرت بیاطلاع بود، در همین هنگام
مرتب میگفت: «علی بن الحسین علیهالسلام به من کاری نداشته و با من «صله
رحم» به جا نمیآورد!! خداوند از جانب من هیچ خیری به او نرساند!!» حضرت
نیز این سخنان را میشنیدند و تحمل نموده و بر آن «صبر» میکردند و هرگز
خودشان را به او معرفی نمیکردند. چونکه حضرت وفات یافتند آن رفت و
آمدها و هدیهها قطع شد و در آن حال فهمید که خود حضرت بودند که به سراغ او
میآمدند و به او کمک مینمودند و لذا بر سر قبر حضرت آمد و شروع به
گریستن کرد.» [7] . این روایت شریف علاوه بر «اخلاص» حضرت بر «صبر
بیپایان» آن بزرگوار نیز دلالت دارد که حرف ناروا و نابحق پسرعموی خود و
حتی نفرین او را میشنیدند و هیچ عکس العمل نشان نمیدادند و «صبر»
میکردند و اجر عمل خود را ضایع نمیساختند. 5- حضرت در خلال دو کلامی که از ایشان نقل شده بینش خود را در مورد صبر چنین بیان فرمودهاند: الف:
«هیچ جرعه خشمی را نیاشامیدم که نزد من محبوبتر باشد از جرعه خشمی که به
دنبال آن «صبر» باشد و دوست ندارم به جای آن، شتران سرخ موی (گرانقدرترین
مال نزد عرب) داشته باشم.» [8] . ب: «هیچ جرعهای نیاشامیدم که نزد من محبوبتر باشد از جرعه خشمی که صاحب و مسبب آن را مجازات نکنم.» [9] .
[~hr~]پی نوشت ها: (1) آیه 24 از سوره32: السجده. (2) بخشی از آیه 124، از سوره 6: الانعام. (3) بحارالانوار، ج 46، ص 55 ح 5 (به نقل از الارشاد) و ص 94، ح 84 (به نقل از مناقب). (4) بحارالانوار، ج 46، ص 55 ح 5 (به نقل از الارشاد) و ص 94، ح 84 (به نقل از مناقب). (5) بحارالانوار، ج 46، ص 95 (به نقل از حلیة الاولیاء). (6) بحارالانوار، ج 46، ص 101 (به نقل از کشف الغمه). (7) بحارالانوار، ج 46، ص 100 (به نقل از کشف الغمه). (8) بحارالانوار، ج 46، ص 74 (به نقل از امالی ابنالشیخ). (9) بحارالانوار، ج 46، ص 102، ح 91 (به نقل از اصول کافی). منبع: اسوه کامل؛ محمد محسن دعایی؛ اطلاعات چاپ اول 1380.
نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 663