نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 531
راه رسول خدا
یکی از نوادگان امیرمؤمنان علی علیهالسلام به نام فاطمه نزد جابر بن
عبدالله انصاری آمد و گفت: «ای همنشین رسول خدا! از تو میخواهم که امام و
سرور ما حضرت سجاد را دریابی. او تنها یادگار پدرش حضرت سیدالشهدا است و ما
بر جان او میترسیم.» جابر گفت: «مگر چه شده است؟» عرض کرد: «بر اثر عبادت
بسیار بینیاش آسیب دیده و پیشانی مبارکش پینه بسته و زانوان و کف
دستهایش آزرده شده و جانش بر اثر عبادت فراوان افسرده گشته است.» جابر
فورا به محضر امام علیهالسلام رسید و او را در محراب عبادت مشاهده کرد.
کنارش نشست و عرض کرد: «ای فرزند رسول خدا! مگر نه این است که خداوند بهشت
را برای شما و دوستان شما و جهنم را برای دشمنان شما آفریده است؟! بنابراین
شما که بنده مقرب خداوند هستید چرا تا این حد خود را به رنج و زحمت
میاندازید.» امام علیهالسلام فرمود: «ای جابر! ای صحابی رسول خدا! مگر
نمیدانی که جدم رسول خدا لحظهای خدا را معصیت نکرد و پروردگار متعال او
را آمرزید و با این وجود به قدری به عبادت ایستاد که پاهای مبارکش ورم کرد و
ساقهایش مجروح گشت. شخصی به آن بزرگوار گفت: ای رسول خدا! با اینکه
پروردگار گناهان گذشته و آینده تو را آمرزیده و پاک و منزه هستی [1] چرا
این گونه خود را به زحمت میاندازی؟ پیامبر خدا در پاسخ فرمود: «افلا اکون
عبدا شکورا»؟! «آیا بنده سپاسگذار خداوند نباشم؟!» جابر عرض کرد: «ای
فرزند رسول خدا! جان عزیزت در خطر است و عبادت بسیار تو را ضعیف کرده است؛
با اینکه شما از خاندانی هستید که بلاها و گرفتاریها به وسیله شما دفع
میشود و آسمان به یمن وجود شما پا بر جاست.» امام علیهالسلام فرمود: «ای
جابر! تا زندهام راه پدرانم را خواهم پیمود و آنان را الگوی خویش قرار
خواهم داد تا آن که با آنان ملاقات نمایم. [2] .
[~hr~]پی نوشت ها: (1) اشاره به آیه دوم سوره فتح. (2) بحارالانوار، ج 46، ص 60. منبع: کرامات و مقامات عرفانی امام سجاد؛ سید علی حسینی قمی؛ نبوغ چاپ دوم 1381.
نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 531