responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 462

دعای امام سجاد در عرفات

امام سجاد علیه‌السلام در عرفات نماز می‌خواند و به دعا و تلاوت قرآن کریم مشغول می‌شد و این دعای شریف را که از جمله دعاهای برجسته اهل‌بیت علیهم‌السلام تلاوت می‌کرد که مشتمل بر امور بسیار با اهمیت است، به شرح ذیل: «الحمد لله رب العالمین: اللهم لک الحمد بدیع السموات و الأرض، ذاالجلال و الاکرام، رب الأرباب، و اله کل مألوه، و خالق کل مخلوق، و وارث کل شی‌ء، لیس کمثله شی‌ء، و لا یعزب عنه علم شی‌ء، و هو بکل شی‌ء محیط، و هو علی کل شی‌ء رقیب... «حمد و سپاس مخصوص پروردگار جهانیان است، تو را سپاس ای خداوندی که پدیدآورنده آسمانها و زمین، و صاحب عزت و جلالی و بر صاحبان قدرت حاکم و معبود همه خداشناسان و آفریدگار همه موجودات و وارث همه چیز عالمی و در همه موجودات نظیر و مانند نداشته و از علم نامتناهی او ذره‌ای پوشیده نیست و در همه چیز مراقب و نگهبان است.
انت الله لا اله الا انت، الأحد المتوحد الفرد المتفرد، و انت الله لا اله الا انت الکریم المتکرم، و انت الله لا اله الا انت، العلی المتعال، الشدید المحال، و انت الله لا اله الا انت، الرحمن الرحیم، العلیم الحکیم، و انت الله لا اله الا انت، السمیع البصیر، القدیم الخبیر، و انت الله لا اله الا انت، الکریم الاکرم، الدائم الأدوم، و انت الله لا اله الا انت، الأول قبل کل أحد، و الآخر بعد کل عدد، و انت الله لا اله الا انت، الدانی فی علوه، و العالی فی دنوه، وانت الله لا اله الا انت، ذو البهآء و المجد، و الکبریآء و الحمد، و انت الله لا اله الا انت، الذی انشات الأشیآء من غیر سنخ، و صورت ما صورت من غیر مثال، و ابتدعت المبتدعات بلا احتذآء، انت الذی قدرت کل شی‌ء تقدیرا، و یسرت کل شی‌ء تیسیرا، و دبرت ما دونک تدبیرا، و انت الذی لم یعنک علی خلقک شریک، و لم یوازرک فی امرک وزیر، و لم یکن لک مشاهد و لا نظیر، انت الذی اردت فکان حتما ما اردت، و قضیت فکان عدلا ما قضیت، و حکمت فکان نصفا ما حکمت، انت الذی لا یحویک مکان، و لم یقم لسلطانک سلطان، و لم یعیک برهان و لا بیان.... خداوندا تو خداوند یکتایی، خدایی جز تو وجود ندارد، یکتای مطلق، و ذات بی‌همتایی و تویی آن خداوندی که جز تو خدای بخشنده بنده‌نوازی نیست و تویی آن خداوندی که جز تو خدایی با عظمت و قدرت بی‌انتها وجود ندارد و تویی آن خداوند یکتایی که جز تو خدایی نیست، تو سمیع بصیر و قدیم و بر همه چیز آگاهی، و تویی آن خدای یکتای کریمی که از همه بخشندگان بخشنده‌تری و کرم و بخششت جاودانه و جاودانه‌تر است و تو آن خدای یکتایی که جز تو خدایی نیست که در عین برتری به همه چیز نزدیکی و در عین نزدیکی به آنان از همه بالاتری و تو آن یکتا خداوندی که جز تو خدایی نیست صاحب عظمت و مجد و کبریایی و ستایشی و تو خدای یگانه‌ای هستی که جز تو خدایی نیست همه چیز را بدون نقشه قبلی و این همه صورتها را بدون نمونه و مثالی ابداع کرده فراهم آورده‌ای و همه موجودات را بگونه بسیار سهل و آسان و بی‌رنج و زحمت قلم تقدیرت رقم زده و به صفحه گیتی درآوردی و تویی آن آفریدگاری که در آفرینش کسی شریک و یاورت نبوده و مشاور و وزیری نداشتی و برای ذات یگانه‌ات همتا و نظیری نیست، تو ای آن خداوند یکتایی که اراده‌ات به هر چه تعلق گیرد موجود شود و فرمان تو عین عدل و انصاف است. خداوندا تویی آن که در هیچ مکانی نگنجی و در برابر قدرت و سلطنت تو هیچ قدرتی یارای مقاومت ندارد و هیچ دلیل و برهانی تو را عاجز و ناتوان نگرداند...»
این سخنان تابناک مشتمل بر تعظیم و تکریم و ثنای پروردگار و بیان مهمترین صفات ثبوتیه ذات مقدس اوست و از آن جمله؛ خدای تعالی است که همه چیز را بدون سابقه ایجاد کرده و به قدرت بی‌انتهای خود ابداع نموده است و اراده اوست که همه چیز را کامل و در نهایت استواری آفریده و تمام موجودات عالم هستی از محسوسات گرفته تا عالم غیب، همه را روی حکمت آفریده و با قلم تقدیر خود رقم زده است و با حکمت بالغه خویش تدبیر نموده و چنان آنها را با اسرار شگفت‌آمیز آمیخته، که اندیشه و افکار را ربوده و عقول را سرگردان و متحیر ساخته است و چگونه انسان ممکن الوجود، با علم محدود و قدرت و اراده ناچیزش می‌تواند به معرفت و شناخت آفریدگار و بزرگی برسد که با عظمت او فوق تصور و ادراک است؛ و این همان مطلبی است که امام علیه‌السلام در مقطع ذیل از این دعای شریف بر آن تأکید دارد:
انت الذی احصیت کل شی‌ء عددا، و جعلت لکل شی‌ء امدا، و قدرت کل شی‌ء تقدیرا، انت الذی قصرت الأوهام عن ذانیتک، و عجزت الأفهام عن کیفیتک، و لم تدرک الأبصار موضع اینیتک، انت الذی لا تحد فتکون محدودا، و لم تمثل فتکون موجودا، و لم تلد فتکون مولودا، انت الذی لا ضد معک فیعاندک، و لاعدل فیکاثرک، و لا ند لک فیعارضک، انت الذی ابتدأ واخترع، و استحدث و ابتدع، و احسن صنع ما صنع، سبحانک ما اجل شانک! و اسنی فی الأماکن مکانک!! و اصدع بالحق فرقانک... «خداوندا تویی آن کسی که شمار همه چیز را به طور دقیق می‌دانی و برای هر چیزی مدتی را تعیین کرده‌ای و هر چیزی را به اندازه لازم مقدر فرموده‌ای. خداوندا تویی آن ذات یگانه‌ای که اندیشه‌ها و اوهام از شناخت ذات مقدس تو قاصر و عقل و ادراک از معرفت چگونگی تو ناتوان است و چشمها نمی‌توانند در هیچ مکانی تو را ببینند و تویی آن که هیچ حدی تو را محدود نسازد و تو بی‌مانندی و ذات یگانه تو، موجودی است که از کسی زاییده نشده تا از تو چیزی تولد یابد. خداوندا تویی که در جهان هستی ضدی نداری تا با تو به دشمنی برخیزد و نظیر و مانندی نداری تا بخواهد بر تو غلبه کند و همتایی نداری که با تو معارضه نماید، تویی آن که از آغاز جهان را آفریده و اختراع نموده‌ای و پدیدار ساخته و ابداع کرده‌ای و هر آنچه ساخته‌ای بس زیبا و نیکو ساخته‌ای، پروردگارا منزهی تو و چقدر مقامت والا و منزلت و قدرتت بالاست و برهان جدایی‌بخش بین حق و باطل (قرآن مجید) تو روشن و آشکار است...»
امام و پیشوای یکتاپرستان، در این فرازهای از دعای شریفش به علم بی‌حد خدای تعالی اشاره دارد و بیان می‌کند که تمام موجودات عالم هستی را به طور دقیق برشمرده و از علم بی‌منتهای او هیچ ذره‌ای در آسمانها و زمین پوشیده نیست زیرا که علم او به همه چیز احاطه دارد همچنین که امام علیه‌السلام به ناتوانی اندیشه و ادراک از رسیدن به حقیقت ذات مقدس او، و بر ناممکن بودن این امر اشاره فرموده است، زیرا که چگونه می‌تواند ممکن الوجود به حقیقت واجب الوجودی پی ببرد که نه نوع دارد و نه جنس و فصل تا از این طریق به معرفت آن ذات مقدس برسد [1] و چگونه می‌تواند این انسان ناتوان به ادراک حقیقت ذات او برسد، در حالی که جان و تن آدمی با اعضای پیکری که دستخوش نابودی و فنا و در عین حال شگفت و عجیب است، حقیقت آفریدگار بزرگی را بشناسد که تمام زمان و مکان و ستارگان و کهکشانهایی را که جز خدا کسی از شمار ستارگانش آگاه نیست، همه را او آفریده است.
به راستی که این بخشها از دعای شریف امام به بحثهای فلسفی مهمی اشاره دارد، همچون نفی حد و تعریف ذات مقدس خدا و داشتن مثل و ضد و نظایر اینها از ذات کبریایی او که کتابهای فلسفه و کلام به تفصیل آنها را بیان کرده‌اند.
اینک به قسمتهای دیگری از این دعای شریف گوش فرامی‌دهیم: سبحانک من لطیف ما الطفک، و رؤف ما أرأفک، و حکیم ما اعرفک، سبحانک من ملیک ما امنعک، و جواد ما اوسعک، و رفیع ما ارفعک، ذو البهاء و المجد و الکبریاء و الحمد، سبحانک بسطت بالخیرات یدک، و عرفت الهدایة من عندک، فمن التمسک لدین او دنیا وجدک، سبحانک خضع لک من جری فی علمک، و خشع لعظمتک ما دون عرشک، وانقاد للتسلیم لک کل خلقک، سبحانک لا تجس و لا تحس، و لا تمس و لا تکاد، و لا تماط و لا تنازغ، و لا تجاری و لا تماری و لا تخادع، و لا تماکر، سبحانک سبیلک جدد و امرک رشد، و انت حی صمد، سبحانک قولک حکم، و قضآؤک حتم، و ارادتک عزم، سبحانک لا راد لمشیتک، و لا مبدل لکلماتک، سبحانک قاهر الأرباب، باهر الآیات، فاطر السموات، باری‌ء النسمات...» «ای خداوند منزه و پاک که لطف و مهربانی تو بیش از حد تصور است و تو چقدر مهربان و رؤوفی و ای حکیم که پایه علم تو به موقعیت اشیاء از همه کس بیشتر است و ای خدای سبحان که پادشاهی تو چقدر مقتدر و همراه با قدرت است و بخشندگی تو چقدر گسترده است، تو آن خداوند بزرگ و با عظمت و کبریایی و همه حمد و سپاسها تو را سزاست، پاک و منزهی تو که دست جود و بخششت به خیرات گشوده و هدایت و رستگاری از جانب تو به بندگان رسیده است، بنابراین هر کس در کار دنیا و آخرت از تو کمک بخواهد، خواهد رسید. پروردگارا منزهی تو، هر چه در علم تو تجلی کرده است در برابر اراده‌ات خاضع و خاشع است و تمام آنچه در زیر عرش تو قرار گرفته در برابر عظمت تو فروتن است و همه مخلوقات سر تسلیم در پیشگاه تو فرود آورده‌اند. منزهی تو که با هیچ حواسی احساس نشوی و کسی از ذات مقدس تو آگاهی نیابد و لمس نگردی و دست کسی به هیچ حیله و مکری به تو نرسد تو لایزالی و در حد کسی نیست که با تو درآویزد و بر تو ستم کند و مجادله نماید و یا تو را بفریبد و مغلوب سازد، ای خدای سبحان، راه تو مستقیم و هموار و امر و فرمانت واضح و روشن است، تو تا ابد زنده و از همه کس بی‌نیازی و همگان به تو نیازمندند، خداوندا پاکی تو را سزاست که گفتارت استوار و فرمانت حتمی و اراده‌ات راسخ و پابرجاست، ای خداوند پاک هیچ کس را قدرت تغییر اراده تو نباشد و کسی را یارای دگرگون ساختن کلماتت نیست، ای خداوند پاک، تو آشکار کننده نشانه‌های خلقت و آفریدگار آسمانها و به وجود آورنده تمام نیروهای حیاتی...» این بخش از دعای امام سجاد علیه‌السلام مشتمل بر زیباترین تسبیحاتی است که اولیای خدا و پرهیزگاران بدان وسیله خدا را تسبیح گویند و پاکترین ستایشهایی که آنان پروردگارشان را به بزرگی می‌ستایند، به راستی که در نزد امام (ع) چقدر خداوند متعال بزرگ، والا و بلند مقام است، آری او نسبت به بندگانش مهربان و رؤوف و درعین حال پادشاه مقتدر است، هر کسی به او پناه برد به دژ و حصار محکم و استواری پناه برده است. امام علیه‌السلام عظمت خدا را چنین بیان کرده است که تمام آنچه در جهان هستی وجود دارد در برابر او خاضع و همه موجودات در پیشگاهش خاشعند و همه مخلوقات به درگاه او سر تسلیم فرود آورده‌اند، همچنان که از نشانه‌های عظمت اوست که از جسم و جسمانیات منزه است تا آن جا که به هیچ یک از حواس پنجگانه درک نشود، در حالی که او روشنی‌بخش آسمانها و زمین است و از عظمت اوست که در حد توان هیچ کسی نیست که درصدد حیله و مکر با او درآید و یا با او به مجادله و نزاع برخیزد بلکه همه چیز در تحت قدرت و سلطنت و فرمان اوست، سخن او استوار و فضای او حتم و اراده‌اش راسخ است.
اینک به بخش دیگری از این دعای شریف گوش می‌سپاریم:
«لک الحمد حمدا یدوم بدوامک، و لک الحمد حمدا خالدا بنعمتک، و لک الحمد حمدا یوازی صنعک، و لک الحمد حمدا یزید علی رضاک، و لک الحمد حمدا مع حمد کل حامد، و شکرا یقصر عنه شکر کل شاکر، حمدا لا ینبغی الا لک، و لا یتقرب به الا الیک حمدا یستدام به الأول، و یستدعی به دوام الآخر، حمدا یتضاعف علی کرور الأزمنة، و یتزاید اضعافا مترادفة، حمدا یعجز عن احصآئه الحفظة، و یزید علی ما احصته فی کتابک الکتبة، حمدا یوازن عرشک المجید، و یعادل کرسیک الرفیع، حمدا یکمل لدیک ثوابه، و یستغرق کل جزاء جزاؤه، حمدا ظاهره وفق لباطنه، و باطنه وفق لصدق النیة فیه، حمدا لم یحمدک خلق مثله، و لا یعرف احد سواک فضله، حمدا یعان من اجتهد فی تعدیده، و یؤید من اغرق نزعا فی توفیته، حمدا یجمع ما خلقت من الحمد، و ینتظم ما انت خالقه من بعد، حمدا لا حمد اقرب الی قولک منه، و لا احمد ممن یحمدک به، حمدا یوجب بکرمک المزید بوفوره، و تصله بمزید بعد مزید طولا منک، حمدا یجب لکرم وجهک، و یقابل عز جلالک...
«حمد و سپاس جاودانه تا ابدیت تو را سزاست و سپاس همیشگی به خاطر نعمتهایت زیبنده توست، سپاسی که بتواند با احسان تو برابری کند و حمد و سپاس تو را به قدری که افزونتر از خشنودی و رضای تو باشد و حمد و سپاس همراه با حمد و سپاس هر سپاسگزار از آن توست و شکر و سپاسی که شکرگزاری کسی به پایه او نرسد، و چنان حمد و سپاسی که جز تو را نزیبد و تنها به وسیله آن شکر به سوی تو تقرب حاصل شود؛ حمد و سپاسی که آغاز آفرینش ادامه داشته و تا پایان استمرار خواهد داشت. حمد و سپاسی که در گردش روزگار چندین برابر شود و پشت سر هم روزافزون گردد، حمد و سپاسی که فرشتگان حسابگر از شمار آن ناتوان و بر همه آنچه در کتاب محفوظ تو نوشته‌اند فزونی یابد حمد و سپاسی که با عرش بلند پایه‌ات برابر و با کرسی بر فرازت هم پایه باشد حمد و سپاسی که ثوابش در پیشگاه تو کامل بوده و هر نوع پاداشی را فراگیرد، حمد و سپاسی که ظاهر و باطنش (از نظر صدق و اخلاص) یکی بوده و باطن آن با صدق نیت و همراه با خلوص باشد، حمد و سپاسی که هیچ یک از بندگانت تو را آن چنان نستوده و جز تو کسی فضیلت آن را نداند. حمد و سپاسی که هر کس در شمارش آن بکوشد او را یاری داده و کسی را که غرق در خصوصیات آن شود پشتیبانی کند، حمد و سپاسی که جامع تمام سپاسهایی باشد که تاکنون آفریده‌ای و یا بعدها خلق خواهی کرد، حمد و سپاسی که در علم بی‌کران تو نزدیکتر از آن چیزی نباشد و بهتر از آن کسی حمد و سپاس تو را آن چنان نگفته باشد که سزاوار ثواب بیشتر از آن گردد و او را از رحمت و احسانت بیشتر برخوردار سازد، سپاسی که برای ذات پاک تو سزاوار و با عزت و جلال تو برابر باشد...».
آری در قاموس حمد و سپاس کلمه‌ای نمانده است مگر آن که امام علیه‌السلام به پیشگاه بزرگترین محبوبش، آفریدگار بزرگ تقدیم داشته، شکر و سپاس بی‌کران به خاطر نعمتهای عظیم و الطاف بی‌پایانش تقدیم داشته است. و اینک به صفحه دیگری از این دعای شریف گوش می‌سپاریم:
رب صل علی محمد و آل محمد، المنتجب المصطفی المکرم المقرب، افضل صلواتک، و بارک علیه اتم برکاتک، و ترحم علیه امتع رحماتک، رب صل علی محمد و آله، صلاة زاکیة لا تکون صلاة ازکی منها، و صل علیه صلاة نامیة لا تکون صلاة انمی منها، و صل علیه صلاة راضیة لا تکون صلاة فوقها، رب صل علی محمد و آله، صلاة ترضیه، و تزید علی رضاه، و صل علیه صلاة ترضیک و تزید علی رضاک له، و صل علیه صلاة لا ترضی له الا بها، و لا تری غیره لها اهلا...
«خداوندا! بر محمد و آل محمد درود فرست که آن بزرگوار برگزیده و مختار و گرامی و مقرب درگاه توست، بهترین درودت را شامل حال او گردان و کاملترین برکات را نصیب او فرما و از بالاترین رحمتهای خود او را بهره‌مند ساز. پروردگارا بر محمد و آلش درودی پاکیزه بفرست که پاکیزه‌تر از آن است ممکن نباشد و درودی بالنده نصیب او گردان که بالنده‌تر از آن درودی نباشد و چنان درودی بفرست که پسندیده تو باشد و بالاتر از آن درودی وجود نداشته باشد، خداوندا درودی بر او بفرست که موجب خشنودی تو گردد و فزونتر از رضای او بوده و بر خشنودی از او بیفزاید و درودی بر او بفرست چنان که جز آن درودی برایش نپسندی و کسی جز او را شایسته آن ندانی.
رب صل علی محمد و آله، صلاة تجاوز رضوانک، و یتصل اتصالها ببقآئک، و لا ینفد کما لا تنفد کلماتک، رب صل علی محمد و آله، صلاة تنتظم صلوات ملائکتک و انبیآئک و رسلک و اهل طاعتک، و تشتمل علی صلوات عبادک من جنک و انسک و اهل اجابتک، و تجتمع علی صلاة کل من ذرات و برات من اصناف خلقک، رب صل علیه و آله صلاة تحیط بکل صلاة سالفة و مستانفة، و صل علیه و علی آله صلاة مرضیة لک و لمن دونک، و تنشی‌ء مع ذلک صلوات تضاعف معها تلک الصلوات، عندها و تزیدها علی کرور الأیام زیادة فی تضاعیف لا یعدها غیرک...
پروردگارا! بر محمد و آل محمد درود فرست، درودی که از حد رضای تو افزونتر و با جاودانگی تو ابدی باشد و نابود نگردد همان‌طوری که کلمات تو جاودانه است آن درود نیز فنا نپذیرد. خداوندا بر محمد و آل محمد درود فرست چنان درودی که با درود فرشتگان و پیامبران و فرستادگان و فرمانبرداران فرمان تو همراه باشد و درودهای بندگانت را از جن و انس و پذیرندگان دعوتت فراگیرد و درودی که تمام درودهای خلایق و آفریدگانت از انواع مخلوقات را شامل گردد. پروردگارا بر محمد و آلش درود فرست درودی که شامل درودهای گذشته و حال به بعد از این باشد، و درودی بر او و آل او بفرست که مورد رضای تو و مقربانت باشد و آن درود خود منشأ درودهایی باشد که با وجود آنها چندین برابر گردند و با گردش روزگاران چنان روزافزون گردد که جز تو کسی را یارای شمارش آنها نباشد...». امام علیه‌السلام با این کلمات به جد بزرگوارش رسول گرامی - صلی الله علیه و آله - اشاره کرده و از خداوند متعال طلب درود و رحمتت نموده و از خداوند خواسته است تا بر او درودی پاک و پسندیده فرستد چنان درودی که با گردش شبها و روزها برقرار باشد و به جاودانگی بی‌منتهای خداوند متعال بپیوندد و همچون کلمات خدا پایان‌ناپذیر باشد.
اینک به قسمت دیگری از این دعای شریف گوش فرامی‌دهیم:
رب صل علی اطائب اهل‌بیته الذین اخترتهم لأمرک، و جعلتهم خزتة علمک، و حفظة دینک، و خلفآءک فی ارضک، و حججک علی عبادک، و طهرتهم من الرجس و الدنس تطهیرا بارادتک، و جعلتهم الوسیلة الیک، و المسلک الی جنتک، رب صل علی محمد و آله صلاة تجزل لهم بها من تحفک و کرامتک، و تکمل لهم الأشیآء من عطایاک و نوافلک و توفر علیهم الحظ من عوائدک، و فوائدک، رب صل علیه و علیهم صلاة لا امد فی اولها، و لا غایة لأمدها، و لا نهایة لآخرها، رب صل علیهم زنة عرشک، و ما دونه، و مل‌ء سمواتک و ما فوقهن و عدد اراضیک، و ما تحتهن و ما بینهن صلاة تقربهم منک زلفی، و تکون لک ولهم رضی، و متصلة بنظائرهن ابدا... «پروردگارا! بر محمد و آلش که جزو پاکان عالمند درود فرست که تو آنها را برای هدایت و ارشاد مردم برگزیده‌ای و گنجینه‌های علم و نگهبانان دین خود و جانشینان حکومت خود در زمین و حجتهای بالغه بر بندگانت قرار داده‌ای و به اراده خویش از هر نوع ناپاکی و پلیدی آنان را پاکیزه ساخته‌ای و ایشان را وسیله هدایت و ارشاد مردم کرده‌ای و راهنمای مردم جهت سلوک به سوی بهشت رضوانت قرار داده‌ای.
پروردگارا بر محمد و آلش درود و رحمتی بفرست که موهبت و کرامت خود را بر آن بیفزایی و بدان وسیله بهترین و عالیترین عطا و بخشش خود را بر آنان به حد کمال برسانی و بهره آنان را از الطاف و احسانت بی‌حساب سازی. خداوندا بر او و بر خاندان پاکش درود و رحمتی بفرست که بی‌حد و بی‌نهایت باشد و هرگز منقطع نگردد. پروردگارا بر ایشان درودی بفرست که با عرش اعظمت و هر چه در زیر عرش است برابری کند و همه آسمانها و زمینها را و آنچه در بالای آسمانها و در زیر زمینها و ما بین آسمان و زمین است پر کند، درودی که باعث تقرب بیشتر آنان به مقام قربت گردد و مورد رضا و خشنودی تو باشد در حالی که به درود و رحمتهای دیگری همانند خود پیوسته باشند...» امام علیه‌السلام در این بخش از کلمات گرانقدر خویش از مقام والا و جایگاه عظیم اهل‌بیت علیهم‌السلام و فضایلی را که خداوند به ایشان مرحمت کرده است پرده برداشته است که از جمله بیانگر مطالب زیر است:
الف - خدای تعالی آنان را برای تبلیغ و نشر دین خود و ادای رسالت خویش به بندگانش برگزیده است.
ب - خدای متعال ایشان را گنجینه داران علم و دانش و مراکز حکمت خویش قرار داده است.
ج - به راستی که آنان پاسداران دین از تحریف و زیاده و نقصانند.
د - آنان جانشینان خدا در زمین و حجتهای بالغه او بر بندگان او هستند.
ه - خداوند متعال آنان را از هر رجس و پلیدی پاک و پاکیزه قرار داده است همان طوری که آیه مبارکه بیان می‌کند:
«انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل‌البیت و یطهرکم تطهیرا.» [2] .
و - خدای تعالی ایشان را وسیله ارشاد و هدایت مردم به درگاه خود و سلوک آنان به بهشت رضوانش قرار داده است، بنابراین هر کس به سوی ایشان آمد نجات یافت و هر کس از ایشان رو برتافت، غرق و نابود شد.
این بود برخی از فضایل و مناقب ایشان، که امام علیه‌السلام درباره آنها سخن گفته و از خداوند متعال خواسته است که درود و مغفرت خویش را بر ایشان ارزانی بدارد و رحمتهای فراوانش را شامل آنان گرداند. و اینک به بخش دیگری از این دعای شریف گوش فرامی‌دهیم:
اللهم انک ایدت دینک فی کل اوان بامام اقمته علما لعبادک، و منارا فی بلادک، بعد ان وصلت حبله بحبلک، و جعلته الذریعة الی رضوانک و افترضت طاعته، و حذرت معصیته، و امرت بامتثال امره، و الانتهاء عند نهیه، و الا یتقدمه متقدم و لا یتاخر عنه متاخر، فهو عصمة اللائذین، و کهف المؤمنین، و عروة المتمسکین و بهآء العالمین...
«خداوندا! تو دین و شریعت خود را در هر عصر و زمانی به وسیله امام عادلی تأیید کردی و آنان را به عنوان شاخصها و مشعلداران بندگان، در همه جا قرار دادی و آن امام عادل را با خود مرتبط کردی و او را وسیله سلوک به بهشت رضوان و رسیدن خلق به مقام رضا و خشنودیت قرار دادی و اطاعت او را بر خلق واجب گردانیدی و مردم را از مخالفت با دستورهای او منع کردی و دستور دادی تا همه کس از اوامر او اطاعت کنند و از آنچه نهی کرده، خودداری نمایند و مبادا فردی بر او تقدم بجوید و یا از پیروزی و همراهی با او عقب بماند پس او نگهبان خلق و پناه کسانی است که به درگاه تو پناهنده‌اند و پشتیبان مؤمنان و حلقه ارتباط میان مسلمانان و نور هدایت و روشنی بخش عالمیان است...»
اللهم فاوزع لولیک شکر ما انعمت به علیه، و اوزعنا مثله فیه، و آته من لدنک سلطانا نصیرا، و افتح له فتحا یسیرا، و اعنه برکنک الاعز، و اشدد ازره، و قو عضده، وراعه بعینک، و احمه بحفظک، و انصره بملائکتک و امدده بجندک الأغلب، و اقم به کتابک، و حدودک و شرائعک، و سنن رسولک صلواتک اللهم علیه و آله، و احی به ما اماته الظالمون من معالم دینک، و اجل به صدأ الجور عن طریقتک، و أبن به الضرآء من سبیلک، و ازل به الناکبین عن صراطک، و امحق به بغاة قصدک عوجا، و الن جانبه لأولیآئک، و ابسط یده علی اعدائک، وهب لنا رافته، و رحمته و تعطفه و تحننه، و اجعلنا له سامعین مطیعین، و فی رضاه ساعین، و الی نصرته و المدافعة عنه مکنفین والیک و الی رسولک صلواتک اللهم علیه و آله بذلک متقربین...
«خداوندا! پس شکر و سپاس نعمتهایی را که به وی عطا کرده‌ای بر او الهام فرما و مانند همان را نیز بر ما الهام کن و از جانب خود سلطنت و یاری بر او مرحمت فرما و او را به پیروزی شایان برسان و این پیروزی را به آسانی نصیب او کن و با عزت کامل خود او را یاری کن و پیروانش را نیرومند ساز و بازویش را قوی گردان، و با چشم عنایت خود او را مراقبت فرما و در سایه حمایت خود او را نگهدار، و به وسیله فرشتگانت او را یاری کن و با سپاه برتر خویش او را مدد فرما و به وسیله او حقایق کتاب آسمانی و حدود شریعت و سنتهای رسول گرامیت را - درود تو ای خدا بر او و خاندانش باد - استوار گردان، و آنچه را که ستمگران از تعالیم دینت نابود کرده‌اند به وسیله او، دوباره زنده کن و بدان وسیله زنگار ظلم و ستم را از آیینه دینت پاک کن و همه سختیها و مشکلات را به وسیله او زایل گردان و به وسیله او سرکشان و گمراهان بداندیش را که راه راست دین تو را کج معرفی کرده‌اند خوار و نابود گردان و دل آن بزرگوار را نسبت به دوستانت مهربان و او را بر دشمنانت پیروز فرما، و رأفت و محبت او را شامل حال ما (شیعیان و دوستانش) بفرما، و ما را از جمله شنوندگان سخن آن حضرت و فرمانبرداران او قرار بده، و از جمله کسانی مقرر فرما که در راه رضا و خشنودی خودت و در راه حمایت و یاری او و برای دفاع از هدفهای او کوشا باشیم در حالی که این یاری و حمایت ما وسیله تقرب به درگاه تو و نزدیکی به رسول گرامیت باشد که درود تو ای خدای بزرگ بر او و خاندان او باد...»
امام علیه‌السلام در این فراز دعای شریف خویش از مقام والای امام قائم و اهمیت زیاد او در دنیای اسلام سخن گفته است که او پاسدار دین خدا و راهنمون به راه راست و هدایت است و وسیله‌ای برای جلب رضا و خشنودی خدا می‌باشد، از این رو لازم است که از او اطاعت کنیم و مخالفت با او روا نیست زیرا که او پناه کسانی است که به درگاه خدا پناه می‌برند و پشتیبان مؤمنان و دستاویز مستمسکان و روشنی‌بخش عالمیان است. آنگاه امام علیه‌السلام برای پیروزی و نصرت شایان آن بزرگوار دعا کرده است تا آن که سنت اسلام را استوار سازد و آنچه را که از آثار شریعت و احکام دیانت به وسیله ستمگران از میان رفته، دوباره زنده کند. و اینک به قسمت دیگری از این دعای شریف گوش می‌سپاریم:
اللهم و صل علی اولیآئهم، المعترفین بمقامهم، المتبعین منهجهم، المقتفین آثارهم، المستمسکین بعروتهم، المتمسکین بولایتهم، المؤتمین بامامتهم، المسلمین لأمرهم، المجتهدین فی طاعتهم، المنتظرین ایامهم، المادین الیهم اعینهم، الصلوات المبارکات الزاکیات النامیات الغادیات، و سلم علیهم و علی ارواحهم، واجمع علی التقوی امرهم، و اصلح لهم شؤونهم، و تب علیهم انک انت التواب الرحیم، و خیر الغافرین، و اجعلنا معهم فی دار السلام برحمتک یا ارحم الراحمین...
«خداوندا! بر دوستان و موالیان ایشان درود فرست؛ آن کسانی که به مقام ولایت و امامت ایشان معترفند و از راه ایشان پیروی می‌کنند و به آثار علمی و دستورهای ایشان پا ببندند و به ریسمان محکم ولایت ایشان متمسکند و پیرو امامت و پیشوایی آنانند و تسلیم اوامر ایشان بوده و در اطاعت از فرمان ایشان کوشایند، منتظر فرارسیدن دوران حکومت ایشان و چشم به راه ظهور آن بزرگوارانند، بر این گروه دوستان و شیعیان درودها و رحمتهای پربرکت و بسیار پاکیزه و خوشبو و روزافزون بفرست، بر ایشان و بر ارواح پاکشان رحمت فرست و امور ایشان را بر اساس تقوا گردآور و همه شؤون ایشان را اصلاح فرما و توبه آنان را بپذیر که تو بسیار توبه‌پذیر و بهترین آمرزنده گناهانی و با رحمت واسعه خود ما را نیز با آنان در بهشت جاودانه قرین فرما ای بخشنده‌ترین بخشایندگان...» امام علیه‌السلام از خداوند متعال درخواست کرده است تا بر شیعیان و پیروان اهل‌بیت علیهم‌السلام درود و رحمت فرستد، کسانی که تجسم عینی تابش فکری اسلام بوده و پیروان راستین راه و روش ائمه طاهرین و دنباله‌روان آثار ایشان و متمسکان به ولایت و معتقدان به امامت آنان می‌باشند و در راه اطاعت از ایشان می‌کوشند و منتظر فرارسیدن روزگار حکومت حقه آنانند. و ایشان هستند که به تمام اصول اسلام پایبند بوده و از همه گفته‌ها و اعمال پیامبر (ص) متابعت می‌کنند که از جمله دستورهای پیامبر، پیروی و تمسک به اهل‌بیت علیهم‌السلام و عمل به آثار علمی و آنچه در عالم تشریع از ایشان رسیده، می‌باشد. امام علیه‌السلام درخواست دارد که خداوند امر ایشان را بر اساس تقوا فراهم آورد و شؤون و اموال ایشان را اصلاح کند و توبه ایشان را بپذیرد و با رحمت واسعه خود در بهشت جاودان همنشین و همراه ایشان قرار دهد. و باز به قسمت دیگری از این دعای شریف گوش فرامی‌دهیم:
اللهم هذا یوم عرفة، یوم شرفته و کرمته، و عظمته، نشرت فیه رحمتک، و مننت فیه بعفوک، و اجزلت فیه عطیتک، و تفضلت به علی عبادک، اللهم و انا عبدک الذی انعمت علیه قبل خلقک له، و بعد خلقک ایاه، فجعلته ممن هدیته لدینک، و وفقته لحقک، و عصمته بحبلک، و ادخلته فی حزبک، و ارشدته لموالاة اولیآئک، و معاداة اعدائک، ثم امرته فلم یاتمر، و زجرته فلم ینزجر، و نهیته عن معصیتک فخالف امرک الی نهیک، لا معاندة لک، و استکبارا علیک، بل دعاه هواه الی ما زیلته، و الی ما حذرته و اعانه علی ذلک عدوک و عدوه، فاقدم علیه، عارفا بوعیدک، راجیا لعفوک، واثقا بتجاوزک، و کان احق عبادک مع ما مننت علیه الا یفعل، و ها انا ذا بین یدیک صاغرا ذلیلا خاضعا خاشعا خائفا، معترفا بعظیم من الذنوب تحملته، و جلیل من الخطایا اجترمته، متسجیرا بصفحک، لآئذا برحمتک، موقنا انه لا یجیرنی منک مجیر، و لا یمنعنی منک مانع، فعد علی بما تعود به علی من اقترف من تغمدک، وجد علی بما تجود به علی من القی بیده الیک من عفوک، و امنن علی بما لا یتعاظمک ان تمن به علی من املک من غفرانک، و اجعل لی فی هذا الیوم نصیبا، انال به حظا من رضوانک، و لا تردنی صفرا مما ینقلب به المتعبدون لک من عبادک، و انی و ان لم اقدم ما قدموه من الصالحات، فقد قدمت توحیدک و نفی الأضداد والأنداد و الاشباه عنک، و اتیتک من الأبواب التی امرت ان تؤتی منها، و تقربت الیک بما لا یقرب احد منک الا بالتقرب به، ثم اتبعت ذلک بالانابة الیک، و التذلل و الاستکانة لک، و حسن الظن بک و الثقة بما عندک، و شفعته برجآئک الذی قل ما یخیب علیه راجیک، و سالتک مسالة الحقیر الذلیل، البائس الفقیر، الخائف المتسجیر، و مع ذلک خیفة و تضرعا و تعوذا و تلوذا، لا مستطیلا بتکبر المتکبرین، و لا متعالیا بدالة المطیعین، و لا مستظلا بشفاعة الشافعین، و انا بعد اقل الأقلین، و اذل الأذلین، و مثل الذرة او دونها...
«خداوندا امروز، روز عرفه است، روزی است که تو به آن شرافت و کرامت بخشیده‌ای و خوان رحمت خود را در این روز برای بندگانت گسترده‌ای و با عفو و بخشش خود بر خلق منت نهاده و عنایت زیادی بر ایشان کرده‌ای و به واسطه امروز شریف بندگانت را مشمول فضل و رحمت خود قرار داده‌ای.خداوندا اینک من همان بنده‌ام که پیش از آفرینش و پس از خلقت او درباره‌اش احسان کرده‌ای و او را از جمله هدایت یافتگان به دین خود و موفق به ادای حق خویش قرار داده‌ای و به وسیله تمسک به رشته رحمت خود او را از گمراهی حفظ کرده‌ای و در زمره حزب خود در آورده‌ای و به دوستی و محبت اولیایت و دشمنی با دشمنانت ارشاد فرموده‌ای و باز هم به او امر کرده‌ای اما او به امر تو اطاعت نکرده و نهی فرموده‌ای و او خودداری نکرده و از نافرمانی خود او را باز داشته‌ای اما او به جای انجام دستور تو مرتکب گناه شده است لیکن نه از باب مخالفت و دشمنی با تو و نه به خاطر سرکشی از فرمانت بلکه هوای نفس بر وی غالب گشته و به انجام نواهی تو دعوت کرده است و دشمن او و تو (شیطان) او را در مخالفت با تو کمک کرده است و با وجود این که به وعده عذابت درباره معصیت آگاه بوده اما به امید عفو تو و با اطمینان به بخشایندگیت مرتکب گناه شده است، در صورتی که با این همه احسان و لطف که بر او روا داشتی بهتر آن بود که نافرمانی تو را نکند. خداوندا اینک این منم آن بنده خوار و ذلیل، ناچیز خاضع و ترسان که بار سنگین گناهانم را بر دوش دارم و خطاهای بزرگی مرتکب شده‌ام، به رحمت و عفوت پناه آورده‌ام و یقین کامل دارم که هیچ کس نمی‌تواند جز تو مرا پناه دهد و اگر تو بخواهی مرا عذاب کنی هیچ قدرتی نمی‌تواند جلوگیری کند، پس تمنا می‌کنم که در این حال به عفو و کرمت بنگر همان طوری که به بندگان گنهکارت به لطف و احسان می‌نگری و آنان را مشمول عفو و گذشت خود قرار می‌دهی مرا هم ببخش، همچنان که آنها دست به دامن عفوت شدند و بر آنان کرم کردی بر من نیز به غفران و احسان رفتار کن و امروز به من نصیبی عطا کن که بدان وسیله از رضا و خشنودی تو بهره‌مند شوم و مرا از درگاه کرمت محروم مفرما و از آنچه به بندگانی که در اطاعت تو خالصند عطا کرده‌ای به من عطا کن هر چند که من اعمال شایسته آنها را انجام نداده‌ام اما هدیه‌ای به نام یکتاپرستی و توحید را به محضر تو تقدیم می‌دارم و ذات پاکت را از هر ضد، مثل و شبیه منزه می‌دانم. خداوندا من هم از آن درهایی آمده‌ام که تو خود دستور داده‌ای و به وسیله چیزی تقرب جسته‌ام که کسی بدون آن وسیله نمی‌تواند به درگاهت تقرب جوید، و پس از همه اینها با توبه و زاری و عجز و لابه به سویت آمده‌ام و با حسن نیت و اطمینان بر آنچه در نزد توست به درگاهت می‌نالم و با امیدواری که به رحمت تو دارم به درگاه تو آمده‌ام آن امیدواری که کمتر کسی یافت می‌شود که به پیشگاه تو روآورد و محروم برگردد و از تو با حال خواری و درماندگی و بیچارگی و ترس و پریشانی درخواست امان دارم و با قلبی مملو از بیم و وحشت و ناله و زاری به درگاهت پناه آورده‌ام نه با سرکشی و غرور متکبران و نه با ناز و کرشمه مطیعان و نه به خاطر این که تنها به شفاعت شافعان متوسل گشته‌ام زیرا که من از ناچیزترین و خوارترین بندگان ناچیز و خوارم و همچون ذره بی‌مقدار و یا پست‌تر از آنم...»
امام علیه‌السلام در این بخش از دعای خود، از تعظیم و تقدیس خود نسبت به روز عرفه پرده برداشته است روزی که از بزرگترین و والاترین روزهای خداست که خداوند رحمت خود را در آن روز بر بندگان گسترده و عفو و بخشش خویش را بر حجاج بیت الله الحرام ارزانی داشته است. همچنان که امام علیه‌السلام تذلل و خواری و عبودیت بی‌چون و چرای خود را نسبت به پروردگار با اعتراف به تقصیر و اطمینان به لطف و امید به بخشش و عفو پروردگار ابراز داشته که در پیشاپیش آن، توحید و نفی اضداد و نظایر و اشباه برای خدا را تقدیم نموده و از راهها و دروازه‌هایی به درگاه خدا روآورده است که خداوند خود دستور داده است تا بندگان از آن دروازه‌ها وارد شوند یعنی راهها و درهای رحمت، ائمه طاهرین علیهم‌السلام، در این سخن امام درس آموزنده‌ای برای مقصران و کسانی است که از رحمت خدا دور افتاده‌اند تا بدان وسیله از این راه بروند و خود را در سرای آخرت از عذاب الهی نجات بخشند. و باز به بخش دیگری از این دعای شریف برمی‌گردیم و گوش دل می‌سپاریم:
فیا من لم یعاجل المسیئین، و لا ینده المترفین، و یا من یمن باقالة العاثرین، و یتفضل بانظار الخاطئیین، انا المسی‌ء المعترف الخاطی‌ء العاثر، انا الذی اقدم علیک مجترئا، انا الذی عصاک متعمدا، انا الذی استخفی من عبادک و بارزک، انا الذی هاب عبادک و امنک، انا الذی لم یرهب سطوتک و لم یخف بأسک، انا الجانی علی نفسه، انا المرتهن ببلیته، انا القلیل الحیاء، انا الطویل العنآء، فبحق من انتجبت من خلقک، و بمن اصطفیته لنفسک، بحق من اخترت من بریتک، و من اجتبیت لشانک، بحق من وصلت طاعته بطاعتک، و من جعلت معصیته کمعصیتک، بحق من قرنت موالاته بموالاتک، و من نطت معاداته بمعاداتک، تغمدنی فی یومی هذا بما تتغمد به من جار الیک متنصلا، و عاذ باستغفارک تائبا، و تولنی بما تتولی به اهل طاعتک، و الزلفی لدیک، و المکانة منک، و توحدنی بما تتوحد به من وفی بعهدک، و اتعب نفسه فی ذاتک، و اجهدها فی مرضاتک، و لا تؤاخذنی بتفریطی فی جنبک، و تعدی طوری فی حدودک، و مجاوزة احکامک، و لا تستدرجنی باملائک لی استدراج من منعنی خیر ما عنده، و لم یشرکک فی حلول نعمته بی، و نبهنی من رقدة الغافلین، و سنة المسرفین، و نعسة المخذولین، و خذ بقلبی ما استعملت به القانتین، و استعبدت به المتعبدین، و استنقذت به المتهاونین، و اعذنی مما یباعدنی عنک، و یحول بینی و بین حظی منک، و یصدنی عما احاول لدیک، وسهل لی مسلک الخیرات الیک، و المسابقة الیها من حیث امرت، و المشاحة فیها علی ما اردت، و لا تمحقنی فی من تمحق من المستخفین بما اوعدت، ولاب تهلکنی مع من تهلک من المتعرضین لمقتک، و لا تتبرنی فی من تتبر من المنحرفین عن سبلک، و نجنی من غمرات الفتنة، و خلصنی من لهوات البلوی، و اجرنی من اخذ الاملاء...»
«ای خداوندی که در مجازات گنهکاران شتاب نمی‌ورزی و اسراف کنندگان مغرور را از درگاه کرمت نمی‌رانی، ای خدایی که به بازگشت گنهکاران منت گذاشته و احسان می‌کنی و خطاکاران را به فضل و کرمت مهلت می‌دهی! خداوندا! منم آن بنده گنهکار که به گناه و لغزش خود معترفم و با این که از روی اراده نافرمانی تو را کرده‌ام با جرأت به سوی تو آمده‌ام. منم آن بنده‌ای که نهان از نظر بندگانت ولی آشکارا در نظر تو بر تو معصیت و نافرمانی کرده‌ام. خداوندا منم آن بنده‌ای که از هیبت بندگانت ترسیدم ولی از تو در معصیت و نافرمانی نترسیدم و منم آن که از سطوت و غلبه تو نهراسیدم و از خشم و غضب تو خائف نشدم. خداوندا منم آن که بر خود ستم کرده‌ام و منم آن کسی که به نتیجه اعمال خود گرفتار شدم، منم آن که شرم و حیایم اندک و رنج و مشقتم طولانی است! خداوندا به حق آن کسی که تو او را از همه کس برتر می‌دانی و او را برای خودت پسندیدی و به حق آن که از همه خلق برگزیدی و برای امور دین خود انتخاب کردی و به حق آن که طاعت او را به طاعت خود پیوند دادی و معصیتش را همانند نافرمانی خود به حساب آوردی، به حق کسی که دوستی او را با دوستی خودت قرین و دشمنی با او را با دشمنی خودت مربوط ساختی، مرا در این روز بزرگ به لباس رحمت و مغفرت خویش ملبس گردان، با همان لباس مغفرتی که تن کسانی را می‌پوشانی که با آه و زاری به تو پناه می‌آورند و با توبه و استغفار رو به درگاه تو می‌آورند. و مرا در حصار ولایت خود قرار ده همان طوری که بندگان مقرب و صاحب منزلت و مقام و اهل طاعت خویش را از هر رنج و بلا محافظت می‌کنی، مرا نیز در نزد خود به چنان مقامی برسان، مانند وفاداران به عهد تو و کسانی که در راه دین تو رنج و زحمت کشیده و در جلب رضا و خشنودی تو کوشیده‌اند، و مرا به خاطر تقصیری که در مورد تو و به سبب تجاوز از حدود احکام تو و کوتاهی در اجرای اوامرت مؤاخذه مفرما. خداوندا مرا به عذاب تدریجی در اثر نعمتهای دنیوی که باعث طغیان من می‌شوند، مبتلا مکن و با وجود عصیان مرا از احسان خود دریغ مفرما. خداوندا مرا گرفتار خواب غفلت مردمان غافل و آن غفلتی که روش مسرفین و مطرودین است، مگردان، بلکه توجه قلبی مرا به سویی معطوف کن که دل بندگان مطیع و بندگان خاصت بدان سو متوجه است، چنان کن که خداپرستان کامل را به عبادات شائقانه برگماشتی و سهل‌انگاران را به کرم و لطف خود از هلاکت نجات دادی. خداوندا مرا از آنچه باعث دوری از درگاهت می‌شود نگهدار و بین من و نصیبم از رحمت خودت جدایی مینداز و از آنچه که مرا از رسیدن به مقصود نهائیم مانع می‌شود حفظ کن. و انجام کارهای نیک را که مرا به سوی تو رهنمونند، آسان گردان و مرا برای انجام کارهای خیر از طریقی که امر فرموده‌ای و رضای تو بر آنها تعلق گرفته، شتابان گردان و مرا در زمره کسانی قرار مده که مستحق عذاب بوده و در معرض نابودی و هلاکتند، و با کسانی که بی‌باکانه خود را در معرض خشم و غضب تو قرار داده‌اند هلاک مکن و با کسانی که از راه راست تو منحرف شده‌اند نابودم مگردان و مرا از آشوب و فتنه‌های عالم نجات ده و از مشکلات آزمون خلاصی بخش و مرا به واسطه مهلتی که داده‌ای از مؤاخذه حفظ فرما...»
امام علیه‌السلام در این فرازهای دعای خود درباره الطاف الهی بر بندگانش سخن گفته است که از آن جمله خداوند نسبت به کیفر و انتقام از تبهکاران و عاصیان، شتاب نمی‌ورزد و به ایشان مهلت می‌دهد تا این که شاید به راه صحیح برگردند و به اجر و ثواب برسند، همچنان که امام علیه‌السلام به ندبه و زاری و تذلل و خواری خود، و خود را در پیشگاه آفریدگار بزرگ به حساب نیاوردن اشاره دارد در حالی که از او درخواست می‌کند و متوسل به اوست که مشمول عفو و رضوان خویش قرار دهد و از خواب غفلتی که غافلان مبتلایند و روش اسرافکاران است بیدار کند و او را به راه نیکان و صالحان هدایت کند. و اینک به قسمت دیگری از این دعای شریف گوش فرامی‌دهیم: «و حل بینی و بین عدو یضلنی، و هوی یوبقنی، و منقصة ترهقنی، و لا تعرض عنی اعراض من لا ترضی عنه بعد غضبک، و لا تؤیسنی من الامل فیک، فیغلب علی القنوط من رحمتک، و لا تمتحنی بما لا طاقة لی به، فتبهظنی مما تحملنیه من فضل محبتک، و لا ترسلنی من یدک ارسال من لا خیر فیه، و لا حاجة بک الیه، و لا انابة له و لا ترم بی رمی من سقط من عین رعایتک، و من اشتمل علیه الخزی من عندک، بل خذ بیدی من سقطة المترددین، و وهلة المتعسفین، وزلة المغرورین، و ورطة الهالکین، و عافنی مما ابتلیت به طبقات عبیدک و امآئک، و بلغنی مبالغ من عنیت به، و انعمت علیه، و رضیت عنه فاعشته حمیدا، و توفیته سعیدا، و طوقنی طوق الاقلاع عما یحبط الحسنات، و یذهب بالبرکات، و اشعر قلبی الازدجار عن قبائح السیئات، و فواضح الحوبات، و لا تشغلنی بما لا ادرکه الا بک عما لا یرضیک عنی غیره، و انزع من قلبی حب دنیا دنیة تنهی عما عندک، و تصد عن ابتغاء الوسیلة الیک، و تذهل عن التقرب منک، و زین لی التفرد بمناجاتک باللیل و النهار، وهب لی عصمة تدنینی من خشیتک، و تقطعنی عن رکوب محارمک، و تفکنی من اسر العظائم، و هب لی التطهیر من دنس العصیان، و اذهب عنی درن الخطایا، و سربلنی بسربال عافیتک، و ردنی ردآء معافاتک، و جللنی سوابغ نعمائک، و ظاهر لدی فضلک و طولک، و ایدنی بتوفیقک و تسدیدک، و اعنی علی صالح النیة، و مرضی القول و مستحسن العمل، و لا تکلنی الی حولی و قوتی دون حولک و قوتک، و لا تخزنی یوم تبعثنی للقآئک، و لا تفضحنی بین یدی اولیائک، و لا تنسنی ذکرک، و لا تذهب عنی شکرک، بل ألزمنیه فی احوال السهو عند غفلات الجاهلین لآلائک، و اوزعنی ان اثنی بما اولیتنیه، و اعترف بما اسدیته الی، واجعل رغبتی الیک، فوق رغبة الراغبین، و حمدی ایاک فوق حمد الحامدین، و لا تخذلنی عند فاقتی الیک، و لا تهلکنی بما اسدیته الیک...
«خداوندا! میان من و دشمنی که باعث گمراهی من است و هوای نفسی که جانم را به تباهی کشد و نقص و عیبی که تمام وجودم را فراگیرد جدایی بیفکن و در همه حال از من همانند کسی که از او ناراضی هستی، و پس از خشم و غضب بر او، دیگر خشنود نخواهی شد، رو برمگردان، خداوندا مرا از امیدی که بر تو دارم ناامیدم مکن به طوری که یأس و ناامیدی از رحمتت بر من غلبه کند، و بار سنگینی را که از حد طاقت من بیشتر است برای امتحان بر دوش من مگذار تا آن بار مرا خسته و ناتوان کند بلکه از راه فضل و کرمت امتحان را بر من آسان گیر. خداوندا از عنایت و لطفت با من مانند کسی که هیچ خیر در وجود آنها نیست و هیچ توجهی به او نداری و او نیز هیچ گاه به درگاه تو برنمی‌گردد رفتار مکن. و مرا مانند کسی که هرگز چشم عنایت به او نداری و او را با ذلت و خواری درگاهت می‌رانی از نظر لطفت دور مکن و مرا از سقوط راندگان درگاهت و از ترس و بیم خطاکاران گمراه باز دار بلکه دست مرا از سقوط مردمان رانده شده از درگاهت بگیر و از خوف خطاکاران گمراه و لغزش افراد مغرور و از گرفتاری هلاک شدگان در گمراهی نگهدار و از گرفتاریهایی که بندگانت را از مرد و زن مبتلا می‌گردانی مرا معاف دار و به آن مقامی برسان که بندگان خاصت را رسانده‌ای و مشمول احسانت قرار داده و از او خشنود و راضی هستی که دوران عمرش را به نیکی گذرانده و در وقت مردن هم خوشبخت و مقرون به سعادت فرموده‌ای، به گردنم طوقی بینداز که اعمال نیکم را باطل نگرداند و برکات اعمال نیکم را از بین نبرد. و قلبم را پر از نفرت و انزجار نسبت به اعمال بد و رسوایی گناهان فرما و فکرم را از آنچه که موجب رضای توست به چیز دیگری مشغول مگردان زیرا که اعمال جلب کننده رضای تو را بدون لطف و عنایت تو نمی‌توانم تشخیص دهم. و محبت دنیای پست را که مرا از رسیدن به نعمتهای ابدی باز می‌دارد و از جستن وسیله تقرب به تو محرومم می‌سازد، از دل و جانم ریشه کن فرما و در نظر من تنهایی و خلوت و مناجات و راز و نیاز با خودت را در شب و روز بیارای و به من عصمتی مرحمت کن که مرا به مقام خشیت و خداترسی نزدیک کند و از ارتکاب معاصی باز دارد، و گردنم را از زنجیر اسارت گناهان بزرگ برهاند. خداوندا مرا از پلیدی و ناپاکی گناه پاک نما و لکه خطاکاری را از من بزدای و بر تن و جانم لباس عافیت و جامه عفو و عنایت خودت را بپوشان و در نعمتهای کامل مرا مستغرق ساز و فضل و احسان خودت را بر من آشکار کن و با توفیق و تأیید خودت مرا نصرت و قوت عطا فرما و در نیت خالص برای انجام کارهای خیر و شایسته مرا یاری کن و سخنم را دلپسند و عملم را نیکو گردان و کارهایم را به قدرت و توانایی خودم وامگذار بلکه با نیرو و قدرت بی‌انتهای خودت کارهایم را اصلاح کن و مرا در روز قیامت خوار و ذلیل مگردان و در بین اولیا و دوستانت رسوا و مفتضح مکن و هیچ گاه یاد خودت را از خاطرم مبر و شکر و سپاس خودت را از من محو مکن، بلکه در همه احوالی که مردمان غافل نعمتهایت فراموش کرده‌اند مرا به شکر نعمتها ملزم کن و در برابر انواع نعمتهایی که به من مرحمت کرده‌ای به قلبم الهام کن و میل و

نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 462
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست