responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 140

بزرگوای و کرامت

زمخشری در ربیع الابرار نقل کرده: چون یزید بن معاویه مسلم بن عقبه را به جنگ اهل مدینه فرستاد و گفت: پس از شکست آنان، زنانشان بر سپاهیان شام مباح است (ولی به وی سفارش کرد که متعرض امام سجاد (ع) نشود) علی بن الحسین (ع) در آن ماجرای شوم، چهار صد زن را با فرزندانشان و حشمشان تکفّل فرمود، و آنها را با خانواده خود قرار داد و تا لشکریان مسلم در مدینه بودند آنها را اطعام کرد، یکی از آن زنان قسم خورد که در خانه پدرش و مادرش آن احترام را ندیده است که از آن حضرت دید. [1] . این بود قطره‌ای از دریای فضائل سیدالساجدین صلوات الله علیه که برای نمونه نقل شد.
مناجات طی الارض
حماد بن حبیب کوفی می‌گوید: در راه مکه در منزلی به نام «زباله» از قافله کنار ماندم، غریب و ناشناس در بیابانی سرگردان گردیدم، چون شب فرا رسید بالای درخت بلندی رفتم تا از خطر محفوظ مانم و آنگاه که تاریکی کامل شد، جوانی را دیدم می‌آید، لباسهای سفیدی بر تن داشت و بوی مشک از او به مشام می‌رسید.
آنچه توانستم خود را مخفی کردم تا اصلاً متوجه من نشود، دیدم آماده نماز شد و ایستاد و می‌گفت: «یا من حاز کلّ شی‌ءٍ ملکوتاً و قهر کلّ شی‌ءٍ جبروتاً أَولِج قلبی فرحَ إلاقبال علیک و ألحقنی بمیدان المطیعین لک».
ای خدایی که حکومت تو به همه کاینات احاطه کرده و قدرت تو بر همه موجودات غلبه نموده است، شادی روبرو شدن با تو را به قلب من داخل فرما و مرا به میدان اطاعت کنندگانت وارد کن.
آنگاه شروع به نماز کرد، چون اعضایش آرام و حرکاتش ساکن شد، آهسته از درخت پایین آمدم، دیدم در آن جا چشمه آبی هست، من نیز وضو گرفته پشت سرش ایستادم، در نظرم محرابی نمایان شد گویی در همان وقت ممثل شده بود، او به هر آیه‌ای که می‌رسید و در آن وعده رحمت با عذاب بود با ناله و انین آن را تکرار می‌کرد و چون ظلمت شب شروع به رفتن کرد، ایستاد و چنین می‌گفت: «یا من قصده الضالّون فاصابوه مرشداً و أمّه الخائفون فوجدوه مَعقِلاً و لجأ الیه العابدون فوجدوه مَوئلاً، مَتی راحة من نصب لغیرک بدنه و مَتی فرح من قصد سواک بنیته الهی قد تقشّع الظّلام و لم اقض من خدمتک و طراً و لا من حیاض مناجاتک صدراً، صل علی محمد و آله و افعل بی اولی الامرین بک یا ارحم الراحمین». ای آن که گمراهان او را قصد کرده و یافته‌اند که راهنماست و خائفان او را امید داشته و دیده‌اند که ایمن دهنده است و بندگان به او پناه برده و دیده‌اند که محل پناه است، کِی راحت خواهد شد آن که بدن خویش را برای غیر تو به زحمت انداخته و کی شاد خواهد شد آن که در نیتش غیر تو را قصد کرده است. الهی ظلمت شب با آمدن صبح شکافته شد حال آن که من از عبادت تو کامی نبرده‌ام و از حوضهای مناجات تو سینه‌ای پر ننموده‌ام، بر محمد و آل محمد صلوات فرست و با من از رحمت و غضب، آنرا کن که بر تو سزاوارتر است ای ارحم الراحمین. حماد گوید: ترسیدم که برود و ندانم کیست، به او چسبیدم و گفتم: تو را قسم می‌دهم به خدایی که خستگی رنج را از تو برده و لذت خوف و عبادت را به تو ارزانی داشته است، از تو بر من رحمت و رأفتی برسد، من راه را گم کرده و از قافله درمانده‌ام، فرمود: اگر توکلت راست باشد گمراه نمی‌شوی، با من بیا و دنبال من باش، چون به زیر آن درخت رسید، دست مرا گرفت، گمان کردم که زمین زیر پای من کشیده می‌شود، چون هوا روشن شد فرمود: تو را بشارت باد که اینجا مکه است، من صدای اهل آنجا را شنیده و حاجیان را دیدم.
به او گفتم: تو را قسم می‌دهم به خدایی که رحمت او را در روز قیامت و روز احتیاج امید داری تو کیستی؟ فرمود: حالا که قسم دادی می‌گویم، من علی بن الحسین بن علی بن ابیطالبم. [2] .
حماد بن حبیب کوفی بنابر نقل رجال شیخ از اصحاب امام صادق (ع) است، جریان طی الارض یکی از واقعیات و از مصادیق ولایت تکوینی است و در سوره نمل آیه 40: «و قال الذی عنده علم من الکتاب...» نقل شده که آصف بن برخیا وزیر سلیمان، تخت ملکه سبأ را نزد سلیمان آورد و در حالات امام جواد (ع) نظیر آن آمده است.
امام و طاووس یمانی
طاووس یمانی می‌گوید: در مکه در «حجر اسماعیل» بودم دیدم مردی مشغول نماز است، دقت کردم متوجه شدم که علی بن الحسین (امام سجاد(ع)) است، پیش خود گفتم: ای نفس! این مرد نیکوکاری از اهل بیت رسالت است و الله دعای او را غنیمت شمرده و خواهم دید چه دعایی می‌کند؟ چون از نماز فارغ شد دست به دعا برداشت و می‌گفت:
«سَیدی سَیدی هذه یدای قدمددتهما الیک بالذنوب مملوّةٌ و عینای بالرّجاء ممدودة و حقّ لمن دعاک بالندم تّذللاً ان تُجیبه بالکرم تفضّلاً».
ای خدا، آقای من، آقای من، این دو دست من است که پر از گناهان به درگاه تو بلند کردم و دو چشمانم به امید به درگاه تو باز شده است، سزاوار است با بزرگواری و تفضّل کسی را که با تذلّل و فروتنی تو را می‌خواند جواب بدهی. مولای من! آیا مرا از اهل شقاوت آفریده‌ای تا بر حال خویش پیوسته گریه کنم، یا از اهل سعادت آفریده‌ای تا به امید بشارت دهم.
مولای من! آیا برای عمودهای آتشین جهنم اعضا مرا خلق کرده‌ای؟! یا برای نوشیدن آب جوشان آتش، روده‌های مرا به وجود آورده‌ای؟
مولای من! اگر بنده‌ای می‌توانست از مولای خود فرار کند، من اولین فرار کنندگان از تو بودم اما می‌دانم که از چنگ تو فرار نتوانم.
سید من! اگر می‌دانستم که عذاب من بر حکومت تو می‌افزاید از تو برای عذاب صبر می‌خواستم ولی می‌دانم که اطاعت طاعتگران بر حکومت تو اضافه نمی‌کند و گناه گناهکاران از حکومتت نمی‌کاهد. مولای من! من کیستم؟ موقعیت من کدام است؟ با بزرگواری خود مرا ببخش، با پرده پوشی خود بزرگم کن، و با آقایی خود از ملامت من درگذر.
«إلهی و سیدی ارْحمنی مَصُروعاً علی الفراش تَقَلّبنی اَیدی اَحِبّتی و ارحمنی مطروحاً علی المُغتسل یغْسلنی صالحٌ جیرتی و ارْحمنی محمولاً قد تَناول الاقرباءُ اَطراف جَنازتی و ارحم فی ذلک البیت الظّلْم وَحْشتی و غُربتی و وحدتی».
معبود من، مولای من، رحم کن مرا آن وقت که در بستر مرگ افتاده باشم و دوستانم مرا رو به قبله کنند، رحم کن بر من آن وقت که در غسلگاه انداخته شوم و همسایگان نیکوکارم مرا غسل دهند، رحم کن بر من آنگاه که بالای دست تشییع کنندگان حمل می‌شوم و خویشانم اطراف جنازه‌ام را گرفته‌اند، رحم کن بر وحشت من و غربت من و تنهائی من در آن قبر پر از ظلمت و تاریکی. [3] .
آنگاه گریست و گفت: سبحانک تو را گناه می‌کنند که گویا نمی‌بینی، حلم نشان می‌دهی که گویا به تو معصیت نکرده‌اند، با حسن معامله به بندگانت محبت می‌کنی که گویا تو به آنها محتاجی. حال آن که مولای من تو از آنها بی‌نیازی، سپس به سجده افتاد.
طاووس گوید: به کنار او آمدم، سرش را برداشته و بر زانوی خود گذاشتم، گریستم اشک چشمانم بر صورت او ریخت، برخاست و نشست و فرمود: این کیست که مرا از یاد خدایم مشغول کرد؟
گفتم: منم، طاووس یمانی، یابن رسول الله. این ناله و بی تابی چیست؟ باید ما چنین کنیم که عاصی و جانی هستیم، پدرت حسین بن علی، مادرت فاطمه زهرا و جدت رسول خدا (ص) است، امام فرمود: «هیهاتَ هیهاتَ یا طاووسُ دَعْ عنّی حدیثَ اَبی و اَمّی و جدّی. خلق اللّه الجنةَ لمن اَطاعَه و اَحسَن و لو کان عبداً حبشّیاً و خلق النّار لمن عصاه و لو کان ولداً قرشیاً. اما سمعتَ قول اللّه تَعالی فاذا نُفَخ فی الصّور فلا اَنساب بَینهم ولا یستاءَلُون واللّه لا ینفعک غدًا الاّ تَقدمةٌ تقدّمها من عمل صالح». [4] . هیهات، هیهات ای طاووس حدیث و موضوع، پدر، مادر، جد من را کنار بگذار، خداوند بهشت را برای هر بنده اطاعت کننده و نیکوکار آفریده ولو غلام حبشی باشد و آتش را برای معصیتکار قرار داده ولو شخص قرشی (از خانواده بنی هاشم) باشد آیا کلام خدا را نشنیده‌ای که فرموده: چون در صور دمیده شود، نسبها آن روز در میان مردم نیست و از انساب یکدیگر سؤال نمی‌کنند، به خدا قسم روز قیامت به تو فایده نمی‌دهد مگر عملی که از پیش فرستاده باشی. ناگفته نماند: طاووس یمانی از فقها عامه است، بعضی او را شیعه دانسته‌اند ولی این قول صحت ندارد.

[~hr~]پی نوشت ها:
(1) بحار: ج 49 ص 40، مناقب، ج 4 ص 142.
(2) بحار: ج 75 ص 146 از امالی صدوق.
(3) بحار: ج 46 ص 82.
(4) بحار: ج 2 ص 12 و 13 مجلسی رحمة اللّه علیه بقیه خبر را به فصل معجزات حضرت رسول (ص) احاله کرده است.
منبع: نمونه هایی از فضائل و سیره فردی امام علی بن الحسین؛ سید علی اکبر قریشی.

نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 140
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست