نام کتاب : دانشنامه امام حسن علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 876
نمایاندن معاویه و عمروعاص به یاران خود
محمد بن جریر طبری از ثقیف بکاء روایت نمود: زمانی که امام حسن
علیهالسلام از نزد معاویه به کوفه بازگشت. حجر بن عدی بر آن حضرت وارد شد و
بدین گونه سلام کرد: «السلام علیک یا مذل المؤمنین.» قال علیهالسلام: مه
ما کنت مذلهم، بل أنا معز المؤمنین، و انما أردت البقاء علیهم [ثم ضرب
برجله فی فسطاطه فاذا أنا فی ظهر الکوفة، و قد خرق الی دمشق و مصر حتی
رأینا عمرو بن العاص بمصر و معاویة بدمشق] و قال علیهالسلام: لو شئت
لنزعتهما و لکن هاه هاه و مضی محمد صلی الله علیه و آله و سلم علی منهاج و
علی علیهالسلام علی منهاج و أنا أخالفهما؟ لا یکون ذلک منی [1] . امام حسن علیهالسلام فرمود: (آرام
باش! ما مؤمنان را خوار نساختیم، بلکه من سر بلند کنندهی مؤمنان و عزت
بخش آنانم. و من میخواهم آنها زنده و پایدار بمانند [سپس آن حضرت وارد
خیمه شد و (با قدرت امامت و اعجاز) پای مبارکش را به پردهی خیمه زد، در
این هنگام ما احساس کردیم پشت شهر کوفه قرار داریم. عمروعاص را در مصر و
معاویه را در شام دیدیم. و آن حضرت افزود: اگر میخواستم آنها را بر
میکندم.اما هیهات که محمد صلی الله علیه و آله و سلم بر اساس نظام (و
روشی) از دنیا رفت و علی علیهالسلام بر اساس روشی، آیا من با آنها مخالفت
کنم؟ هرگز! این امر از من برنیاید.)