responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام حسن علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 675

فضل امام حسن

اربلی با سند خود آورده است:
حسن بن علی علیه‌السلام نزد معاویه رفت. جوانانی از قریش به هم فخر می‌کردند و او ساکت بود. معاویه گفت:حسن! سوگند به خدا! تو ناتوان در سخن و ناشناخته خاندان نیستی، چرا از افتخارات و سوابق خود نمی‌گویی؟ آن حضرت چنین سرود:
از چه سخن بگویم؛ در حالی که همچون اسب تندرو - در یک فاصله‌ی بسیار دور - [از همگنان خود] پیش افتاده‌ام.
ما کسانی هستیم که چون بزرگ‌مردان، [درباره‌ی برتری خود] با هم شرط ببندند، ما با وجود دشمن حسود، آسوده خاطریم. [1] .
ابن‌شهرآشوب می‌گوید:
قریش به هم فخر می‌فروختند و حسن بن علی علیه‌السلام حاضر بود و چیزی نمی‌گفت. معاویه گفت:ابامحمد! چرا سخن نمی‌گویی؟ سوگند به خدا! تو آلوده خاندان و ناتوان در سخن نیستی؟
فرمود:اینان از هیچ فضیلتی یاد نکردند مگر آن که من، ناب و خالص آن را دارم. سپس [شعری به این مضمون] سرود:
در چه سخن بگویم؛ در حالی که همچون اسب پیشتاز - در یک فاصله‌ی بسیار دور - [از همگنان خود] پیش افتاده‌ام. [2] .
و نیز با سند خود از محمد بن اسحاق نقل کرده است:
ابوسفیان نزد علی علیه‌السلام آمد و گفت:ای اباالحسن! برای حاجتی نزد شما آمده‌ام. علی علیه‌السلام فرمود:برای چه آمده‌ای؟ ابوسفیان گفت:با من نزد پسر عمویت (محمد صلی الله علیه و آله) بیا و از او بخواه که پیمانی برای من بنویسد. علی علیه‌السلام فرمود:ابوسفیان! رسول خدا صلی الله علیه و آله با تو پیمانی بست که هرگز از آن برنمی‌گردد. و فاطمه علیهاالسلام پشت پرده بود، و حسن علیه‌السلام که چهارده ماهه [3] ، بود، روبه‌روی او راه می‌رفت. ابوسفیان گفت:ای دختر محمد! به این کودک بگو تا درباره‌ی من با جد خود سخن گوید و بدین وسیله، بر عرب و عجم سروری کند. و حسن علیه‌السلام نزد ابوسفیان آمد، یک دست خود را بر بینی و دست دیگر را بر ریش او زد، و خدا به سخنش آورد و گفت:ای اباسفیان! بگو:«لا اله الا الله، محمد رسول الله» تا شفیعت شوم. و امیرمؤمنان علیه‌السلام فرمود:سپاس آن خدایی را که در آن محمد، از نسل محمد مصطفی صلی الله علیه و آله، نظیر یحیی بن زکریا قرار داد. [و این آیه را تلاوت فرمود:] «و از کودکی به او حکمت دادیم [4] ». [5] .

[~hr~]پی نوشت ها:
(1) کشف الغمة 551:1.
(2) المناقب 21:4.
(3)
در پاورقی بحارالانوار (ج 43، ص 326) آمده است:در کتاب‌های تاریخ، این داستان را در فتح مکه (سال هشتم هجری) آورده‌اند؛ آن زمان که ابوسفیان نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد تا پیمان مشرکان را قطعی کند و بر زمان آن بیفزاید... بنابراین، حسن بن علی علیه‌السلام در آن زمان، پنج ساله بوده است نه چهارده ماهه.
[4] مریم:12؛ (و آتیناه الحکم صبیا).
[5] المناقب 6:4.

نام کتاب : دانشنامه امام حسن علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 675
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست