responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام حسن علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 616

ضرورت جهاد با ناکثین

امام حسن علیه‌السلام پس از ورود به کوفه در حالی که از بیماری رنج می‌برد و بعد از خواندن نامه‌ی پدرش (امیرالمؤمنین علیه‌السلام) به مردم کوفه سخنرانی مفصلی ایراد کرد و در آن بر ضرورت جهاد با ناکثین و بیعت شکنان تأکید کرد و از ویژگی‌ها و فضایل امیرالمؤمنین علیه‌السلام این گونه سخن گفت:
قال: فلما دخل الحسن و عمار الکوفة، اجتمع الیهما الناس. فقام الحسن، فاستنفر الناس، فحمد الله و صلی علی رسوله، ثم قال: أیها الناس، انا جئنا ندعوکم الی الله و الی کتابه و سنة رسوله و الی أفقه من تفقه من المسلمین، و أعدل من تعدلون، و أفضل من تفضلون، و أوفی من تبایعون، من لم یعبه القرآن، و لم تجهله السنة و لم تقعد به السابقة، الی من قربة الله تعالی الی رسوله قرابتین: قرابة الدین و قرابة الرحم، الی من سبق الناس الی کل مأثرة، الی من کفی الله به رسوله و الناس متحاذلون؛ فقرب منه و هم متباعدون، و صلی معه و هم مشرکون، قاتل معه و هم مهزمون، و بارز معه و هم محجمون، و صدقه و هم یکذبون.
الی من لم ترد له روایة و لا تکافأ له سابقة، و هو سألکم النصر، و یدعوکم الی الحق، و یأمرکم بالمسیر الیه، لتوازروه و تنصروه علی قوم نکثوا بیعته، و قتلوا أهل الصلاح من أصحابه، و مثلوا بعماله و أنهبوا بیت ماله. فاشخصوا الیه رحمکم الله، فأمروا بالمعروف و انهوا عن المنکر، و احضروا بما یحضر به الصالحون.
قال أبومخنف: حدثنی جابر بن یزید، قال: حدثنی تمیم بن حذیم الناجی، قال: قدم علینا الحسن بن علی علیه‌السلام و عمار بن یاسر، یستنفران الناس الی علی علیه‌السلام و معهما کتابه فلما فرغا من قرائة کتابه، قام الحسن - و هو فتی حدث و الله انی لأرثی له من حداثة سنه و صعوبة مقامه - فرماه الناس بأبصارهم و هم یقولون: اللهم سدد منطق ابن بنت نبینا! فوضع یده علی عمود یتساند الیه، و کان علیلا من شکوی به، فقال: الحمد لله العزیز الجبار، الواحد القهار، الکبیر المتعال «سواء منکم من أسر القول و من جهر به و من هو مستخف باللیل و سارب بالنهار» [1] .
أحمده علی حسن البلاء، و تظاهر النعماء، و علی ما أحببنا و کرهنا من شدة و رخاء. و أشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له، و أن محمدا عبده و رسوله، امتن علینا بنبوته، و اختصه برسالته، و أنزل علیه وحیه، و اصطفاه علی جمیع خلقه، و أرسله الی الانس و الجن، حین عبدت الأوثان و أطیع الشیطان، و جحد الرحمن، فصلی الله علیه و علی آله و جزاه أفضل ما جزی المسلمین.
أما بعد فانی لا أقول لکم الا ما تعرفون، ان أمیرالمؤمنین علی بن أبی‌طالب - أرشد الله أمره، و أعز نصره - بعثنی الیکم یدعوکم الی الصواب، و الی العمل بالکتاب، و الجهاد فی سبیل الله، و ان کان فی عاجل ذلک ما تکرهون، فان فی آجله ما تحبون ان شاء الله.
و لقدی علمتم أن علیا صلی مع رسول الله صلی الله علیه و آله وحده، و انه یوم صدق به لفی عاشرة من سنة، ثم شهد مع رسول الله صلی الله علیه و آله جمع مشاهده.
و کان من اجتهاده فی مرضاة الله و طاعة رسوله و آثاره الحسنة فی الاسلام ما قد بلغکم و لم یزل رسول الله صلی الله علیه و آله راضیا عنه، حتی غمضه بیده و غسله وحده، و الملائکة أعوانه، و الفضل ابن عمه ینقل الیه الماء، ثم أدخله حفرته، و أوصاه بقضاء دینه و عداته، و غیر ذلک من أموره، کل ذلک من من الله علیه. ثم و الله ما دعا الی نفسه، و لقد تداک الناس علیه تداک الابل الیهم عند ورودها، فبایعوه طائعین، ثم نکث منهم ناکثون بلا حدث أحدثه، و لا خلاف أتاه حسدا له و بغیا علیه.
فعلیکم عباد الله بتقوی الله و طاعته، و الجد و الصبر و الأستعانة بالله و الخفوف الی ما دعاکم الیه أمیرالمؤمنین. عصمنا الله و ایاکم بما عصم به أولیاءه و أهل طاعته، و ألهمنا و ایاکم تقواه، و أعاننا و ایاکم علی جهاد أعدائه. و أستغفر الله العظیم لی و لکم. ثم مضی الی الرحبة، فهیأ منزلا لأبیه أمیرالمؤمنین [2] .
(راوی گوید: وقتی امام حسن علیه‌السلام و عمار وارد کوفه شدند، مردم دور آنها را گرفتند و امام حسن علیه‌السلام به قصد بسیج مردم برخاست و پس از سپاس خداوند و صلوات بر پیامبر او گفت:
ای مردم! ما نزد شما آمده‌ایم تا به سوی خدا دعوت کنیم و به کتاب او و سنت پیامبر او و به فقیه‌ترین مسلمانانی که تفقه کردند و عادل‌ترین آنها که عادلشان می‌شمارید و برترین آنها که افضلشان می‌دارید و وفادارترین آنها که بیعتشان می‌کنید؛ آن کس که قرآن او را مذمت نمی‌کند و سنت فراموشش نمی‌کند و پیشتازی او را زمین‌گیر نمی‌کند.
به سوی آن کس که خداوند او را با دو قرابت به رسول خدا پیوند زد؛ قرابت دینی و قرابت خویشاوندی. به سوی آن کس که از همه‌ی مردم به تمام نیکی‌ها پیش است. به سوی آن کس که خداوند به وسیله‌ی وی رسول خود را کفایت کرد در حالی که مردم خوارش داشتند و با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم همراه شد، در حالی که مردم از وی بسی دور بودند و با ایشان نماز گزارد، در حالی که مردم مشرک بودند و همراه ایشان نبرد کرد در حالی که مردم فراری بودند و همراه ایشان با مردم روبه‌رو شد در حالی که مردم [علیه پیامبر] همدل بودند و پیامبر را تصدیق کرد در حالی که آنها تکذیب وی می‌کردند؛ او شما را به سوی حق دعوت می‌کند.
و از شما می‌خواهد که به سوی وی رهسپار شوید تا بر علیه گروهی که بیعت شکسته‌اند و شایسته‌های اصحاب وی را کشته‌اند و کارگزارانش را مثله کرده‌اند و بیت‌المالش را غارت نموده‌اند، کمکش کنید و او را یاری نمایید. پس خدایتان رحمت کند و به سوی او بشتابید و به معروف دستور دهید و از منکر بازدارید و به سوی آنچه را که صالحان رو می‌آورند پیش روی کنید.
ابومخنف گوید: جابر بن یزید، به نقل از تمیم بن حذیم ناجی گوید: حسن بن علی علیهماالسلام و عمار بن یاسر به قصد بسیج مردم به سوی علی علیه‌السلام وارد کوفه شدند که نامه‌ی ایشان نیز همراهشان بود. وقتی از خواندن نامه‌ی ایشان فراغت یافتند، امام حسن علیه‌السلام که آن زمان جوان نورسته‌ای بود، برخاست. به خدا سوگند که من از نوجوانی او و سختی مسئولیتش دلسوزش بودم.
مردم چشم به او دوختند در حالی که می‌گفتند: خداوندا! منطق دخترزاده‌ی پیامبرمان را گویا ساز سپس ایشان دست بر پایه‌ای نهاد که از آن کمک می‌گرفت و وی از بیماری که داشت ناتوان بود. [آنگاه شروع به صحبت کرده] و فرمود: سپاس خدای را که مقتدر و جبار است، یکتا و قهار است، بزرگ و بلند مرتبه است «برای او یکسان است کسانی از شما که پنهانی سخن بگویند، یا آن را آشکار سازند و کسانی که شبانگاه مخفیانه حرکت می‌کنند یا در روشنایی روز.»
سپاس می‌گویم خدای را بر حسن آزمایش و جلوه‌گری نعمت‌ها و بر پیشامدهای خوشایند و ناگوار از رفاه و تنگدستی. و گواهی می‌دهم که خدا یکتاست و انبازی او را نیست و محمد بنده‌ی او و فرستاده‌ی اوست، خداوند با مبعوث کردن او به پیامبری بر ما بسی منت نهاد و وی را مخصوص ادای پیام خود ساخت و وحی خویش به او نازل فرمود و وی را بر تمام آفریده‌ها برگزید و وی را به سوی جن و انس گسیل فرمود؛ در زمانی که بت‌ها پرستیده می‌شد و شیطان فرمانبرداری می‌گشت و خدای بخشنده انکار می‌شد. پس، درودهای خداوند بر او و خاندان او باد، و خداوند بهتر از پاداش‌های مسلمانان، او را پاداش دهد.
سخن بعد اینکه من به شما جز آن را که می‌دانید، نمی‌گویم؛ همانا که امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (که خداوند کارش را به سامان کند و یاریش را پرتوان گرداند)، مرا به سوی شما گسیل داشته و شما را به راه راست و عمل به کتاب [خداوند] و جهاد در راه خدا فرامی‌خواند و هر چند در کوتاه مدت جریان آن باشد که شما خوش ندارید؛ ولی در دراز مدت آن، به خواست خدا، جریان آن گونه خواهد شد که شما دوست دارید.
و شما نیک می‌دانید که علی به تنهایی با رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم نماز گزارد و او روزی که به او دل سپرد، در دهمین سال سن خویش بود؛ سپس در تمام مراحل زندگی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم همراه ایشان بود و از تلاش‌های او در راه رضای خداوند و فرمانبرداری از پیامبر او و دستاوردهای نیکوی او در اسلام، سخنان بسیار به شما رسیده است و خودتان شنیده‌های بسیار در این مورد دارید و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم تا به آخر از وی راضی بود؛ چندان که [به هنگام ارتحال] با دست خویش چشمان پیامبر را فرو بست وبه تنهایی او را غسل داد که ملایکه یاور او بودند و پسر عمویش فضل آب برایش می‌آورد. سپس ایشان را در مرقد خود خوابانید و پیامبر او را وصی خویش ساخت تا دیون ایشان را پرداخته و تعهدات و سایر اموراتش را انجام دهد. تمام اینها از رهگذر منتی بود که خداوند وی را بدان منت نهاده بود.
سپس، ایشان، سوگند به خدا که [مردم را] به سوی خویش فرا نخواند، بلکه چنان شد که مردم همچون فرو ریختن شتران تشنه به آبشخور، بر او فرو ریخته و به رغبت با ایشان بیعت کردند آنگاه بیعت شکنانی از آنان، به خاطر حسد و سرکشی به او بیعت شکستند بی آن که او بدعتی گزارده باشد و یا خلافی انجام داده باشد.
پس ای بندگان خدا! به سوی تقوای الهی و فرمانبرداری از کوشش و شکیبایی و یاری طلبیدن از خدا و خیزش به سوی آنچه که امیرالمؤمنین شما را بدان فراخوانده است، بشتابید. خداوند، به آنچه که اولیای خویش و اهل طاعت خود را حفاظت کرده ما و شما را حفاظت کند و تقوای خود را به ما و شما الهام نماید و ما و شما را بر جهاد دشمنانش یاری رساند. من از خدای عظیم برای خود و شما آمرزش می‌طلبم. «سپس رهسپار رحبه شد [3] و برای پدرش امیرالمؤمنین جایگاهی تدارک دید».)
و در حدیث دیگری آمده است: امام حسن مجتبی علیه‌السلام پیرامون مبارزه و جهاد با ناکثین فرمود:
أیها الناس انه قد کان من امیرالمؤمین علی «علیه‌السلام» ما تکفیکم جملته و قد أتیناکم مستنفرین لکم لأنکم جبهة الأمصار و رؤساء العرب و قد کان من نقض طلحة و الزبیر بیعتهما و خروجهما بعائشة ما قد بلغکم و هو ضعف النساء و و ضعف رأیهن و قد قال الله تعالی: «الرجال قوامون علی النساء» [4] .
و أیم الله لو لم ینصره أحد لرجوت أن یکون له فیمن أقبل معه من المهاجرین و الأنصار و من یبعث الله له من نجباء الناس کفایة فانصروا الله ینصرکم [5] .
امام حسن علیه‌السلام فرمود:
(ای مردم! همانا که امیرالمؤمنین علی را فضایل و امتیازاتی هست که برخی از آنها برای شما بس است و ما نزد شما آمده‌ایم که شما را بسیج کنیم. زیرا شما پیشانی شهرها و بزرگان عربید، و از بیعت شکنی طلحه و زبیر و اینکه عائشه را همراه خود کرده‌اند. آنچه که لازم بوده به شما رسیده است و این ضعف زنان و ضعف رأی آنان است. خداوند بزرگ فرمود: «مردان، عهده‌دار زنانند.»
سوگند به خدا که اگر کسی او را یاری نکند، آرزو دارم که در میان آنان که با او همراهند، از مهاجر و انصار و آن بزرگانی از مردم که خداوند برای یاری او برپای خواهد خیزاند، کفایت باشد. پس خدای را یاری کنید تا یاریتان کند.)

[~hr~]پی نوشت ها:
(1) سوره‌ی رعد، آیه‌ی 10.
(2) 1- بحارالأنوار، ج 32، ص 87 تا 98.
2- شرح ابن‌ابی‌الحدید، ج 14، ص 11 و 12.
3- مسند الامام المجتبی علیه‌السلام، ص 256، ح 8.
4- نهج السعادة، ج 4، ص 53 به نقل از امالی بن الشیخ ص 87، ح 2، م 43.
(3) رحبة، نام محله‌ای در کوفه که به رحبه خنیس معروف است. تاج العروس.
(4) سوره‌ی نساء، آیه‌ی 34.
(5) 1- امالی طوسی، م 3، ذیل حدیث 2 / 1518.
2- بحارالأنوار، ج 32، ص 73، از امالی شیخ طوسی.
3- کتاب الجمل «للمفید» ص 245.

نام کتاب : دانشنامه امام حسن علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 616
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست