نام کتاب : دانشنامه امام حسن علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 565
سخن امام حسن درباره حوادث آینده
مجلسی رحمه الله از امام صادق علیهالسلام نقل کرده است: چون امام
حسن علیهالسلام با معاویه صلح کرد، در نخیله نشستند و معاویه گفت:ابامحمد!
به من گفتهاند که رسول خدا صلی الله علیه و آله، [خرمای] نخلها را تخمین
میزد، آیا شما چنین علمی داری؟ شیعیان شما عقیده دارند که هیچ دانشی، نه
در زمین و نه در آسمان، از شما پنهان نیست. امام حسن علیهالسلام فرمود:رسول خدا صلی الله علیه و آله پیمانه پیمانه تخمین میزد و من شماره شماره. معاویه گفت:این نخل، چقدر خرما دارد؟ امام حسن علیهالسلام فرمود:چهار هزار و چهار خرمای نارس. مجلسی
رحمه الله دنبالهی روایت را از ابنعباس جوهری این چنین نقل کرده
است:معاویه دستور داد تا خرماها را از درخت کندند و شمردند. چهار هزار و سه
دانه بود. امام حسن علیهالسلام فرمود:سوگند به خدا! به من دروغ
نگفتهاند؛ من نیز دروغ نگفتهام. پس نگریستند و دیدند آن یک دانه، در دست
عبدالله بن عامر بن کریز است. سپس، امام حسن علیهالسلام فرمود:معاویه!
اگر کافر نمیشدی، به تو میگفتم در آینده چه کارهایی خواهی کرد؛ زیرا
رسول خدا صلی الله علیه و آله در زمانی بود که تکذیب نمیشد، و تو [مرا]
تکذیب میکنی و میگویی:با آن خردسالیاش، چه زمانی از جد خود شنید؟! سوگند به خدا! زیاد [بن ابیه] را به [پدر] خود نسبت میدهی، حجر را میکشی و سرها را از شهری به شهر دیگر میبری و نزد خود میآوری. پس
[چنان شد که امام علیهالسلام فرمود]، زیاد را [در سال 44 هجری] به [پدر]
خود نسبت داد [و او را زیاد بن ابیسفیان نامید] و حجر را کشت و سر بریدهی
عمرو بن حمق خزاعی را نزد خود آورد. [1] .