responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام حسن علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 537

سینه یا گنجینه دانش بیکران الهی

روایت شده است که امام مجتبی علیه‌السلام در مجلس رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم حاضر می‌گشت، در حالی که هفت سال بیشتر از سن شریف او نگذشته بود. وحی الهی را از لب‌های مبارک پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می‌شنید و آن را حفظ می‌کرد. وقتی به خانه برمی‌گشت آنچه را حفظ کرده بود برای مادرش صدیقه‌ی کبری علیهاالسلام بازگو می‌کرد. هرگاه علی علیه‌السلام نزد حضرت زهراء علیهاالسلام می‌آمد، کلمات تازه‌ای از قرآن و وحی را از او می‌شنید، از آن حضرت سؤال می‌فرمود که: اینها را از کجا نقل می‌کنی؟
می‌فرمود: از فرزندت حسن علیه‌السلام.
روزی حضرت علی علیه‌السلام در خانه پنهان گشت، تا اینکه امام حسن علیه‌السلام وارد خانه شد، و می‌خواست کلمات نورانی وحی الهی را که شنیده بود بازگو کند ولی نتوانست مثل گذشته صحبت کند، بلکه به لرزه افتاد و کلماتش درهم شد. مادرش حضرت زهراء علیهاالسلام تعجب کرد.
امام حسن علیه‌السلام عرض کرد:
لا تعجبین یا اماه؛ فان کبیرا یسمعنی و استماعه قد أوقفنی.
ای مادر؛ تعجب نکن، گویا امروز شخص بزرگی به گفتار من گوش می‌دهد و شنیدن او مرا از تکلم باز داشته است.
و در روایت دیگری این گونه نقل شده است که، آن حضرت فرمود:
یا اماه؛ قل بیانی و کل لسانی، لعل سیدا یرعانی.
ای مادر؛ بیانم نارسا و زبانم ناتوان گردیده است، گویا آقای بزرگواری مراقب من است.
آنگاه امیرمؤمنان علی علیه‌السلام از محل خود خارج شد، و فرزند دلبندش را بوسید [1] .

[~hr~]پی نوشت ها:
(1) بحارالأنوار: 43 / 338 ذیل حدیث 11.

نام کتاب : دانشنامه امام حسن علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 537
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست