نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 91
اسامی شروع شده با «ح»
1 - «حاتم بن الفرج»: شیخ او را از اصحاب امام هادی - علیهالسلام - معرفی میکند [1] . 2 - «حسن بن جعفر»: حسن بن جعفر معروف به ابوطالب الفانانی بغدادی، شیخ او را از اصحاب امام علی هادی و امام حسن عسکری - علیهماالسلام - نام میبرد. [2] . 3 - «حسن بن الحسن علوی»: شیخ او را از اصحاب امام هادی - علیهالسلام - معرفی میکند. [3] . 4 - «حسن بن الحسین علوی»: شیخ او را از اصحاب امام هادی - علیهالسلام - نام میبرد. [4] . 5
- «حسن بن خرزاد»: شیخ او را از اصحاب امام هادی - علیهالسلام -
برمیشمارد. [5] و نجاشی میگوید: احادیث بسیاری نقل میکرد و کتابی نوشت
به نام: «اسماء رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم» و کتاب دیگری به نام:
«المتعه» نگاشت. میگویند در اواخر عمر خود به غلو (گزافهگویی دربارهی
ائمه) پرداخت. [6] . 6 - «حسن بن راشد»: کنیهاش ابوعلی مولای
آلالمهلب، بغدادی و ثقه است. شیخ او را از اصحاب امام هادی میشمارد [7] و
شیخ مفید او را از فقیهان بزرگ و مراجعی میداند که حرام و حلال دیانت از
آنان اخذ شده است و کمترین خدشهای بدانان وارد نمیشود و سرزنشی متوجه
آنان نمیباشد. [8] امام هادی او را وکیل خود ساخت و نامههایی به او نوشت
از جمله: 1 - کشی به سند خود از محمد بن عیسی یقطینی روایت میکند که
گفت: امام هادی در سال 232 ه نامهای به ابوعلی بن بلال نوشت که در آن آمده
بود: «خدای را به داشتن تو سپاسگزارم و شکر نعمات و بخشش او را بر خود
لازم میدانم و بر محمد پیامبر و آل او درود میفرستم - درود و رحمت
خداوند بر آنان باد - پس من ابوعلی را به جای حسین بن عبدر به نصب نمودم و
او را بر این جایگاه، امین میدانم و معرفت کافی از او دارم و کسی سزاوارتر
از او نیست. همچنین میدانم که تو رئیس و شیخ ناحیهی خود هستی به افرادت
مهر میورزی و نامههایت گواه مدعا است، پس از ابوعلی اطاعت کن و همهی
حقوق شرعیهی موجود نزد خودت را به او بسپار و افرادت و موالی را نیز بدین
کار تشویق کن و موقعیت و مقام ابوعلی را به آنان یادآور شو تا آنان به نیکی
او را یاری کنند و بدان که ابوعلی نزد ما محبوب و مورد احترام است اجر و
پاداشت با خدا باد. خداوند به هر که بخواهد عطا میکند که اوست با رحمت
خویش و عطابخش و پاداشدهنده، و تو تحت حمایت خداوند هستی. این نامه را به
دست و خط خود نوشتهام و حمد میکنم خدا را بسیار...» [9] . این نامه به
خوبی فضل، وثاقت و امانت ابن راشد را بیان میکند زیرا حضرت، شیعیان را به
او ارجاع داده از آنان خواست از او اطاعت کنند و حقوق شرعیهی خود را به او
بپردازند. 2 - کشی به سند خود از احمد بن محمد بن عیسی روایت میکند
که گفت: من و ابنراشد نامهی حضرت امام هادی به موالی ساکن در بغداد،
مدائن و سواد (کوفه و توابع آن) را استنساخ کردیم که متن آن چنین است:
«خداوند را بخاطر داشتن شما و سلامتی خود ستایش و حمد میکنم و بر پیامبر
اکرم و خاندانش برترین و کاملترین درود را میفرستم و از خدا خواستار
بهترین توجه، رأفت و رحمت به این خاندان میباشم. من ابوعلی بن راشد را
بجای علی بن الحسین عبدربه و هر کس دیگر از وکلایم نصب کردم و اختیاراتی به
او تفویض نمودم که در دست دیگر وکلایم بود تا حقم را استیفا کند از او
خشنودم و دیگری را بر او مقدم نمیدارم و شایستگی آن را هم دارد و منزلت او
مانند علی بن حسین است پس - خداوند شما را رحمت کند - حقوق شرعیه را به او
بپردازید و از او سرپیچی نکنید و شتابان به پیروی از خداوند و اوامرش روی
آورید، اموال خود را حلال و خون خود را حفظ کنید. و بر نیکی و تقوا همکاری
کنید و از خدا بترسید باشد که مورد رحمت حق قرار گیرید و به ایمان الهی چنگ
بزنید و در حال مسلمانی بمیرید. اطاعت از ابنراشد را مانند اطاعت خود بر
شما واجب کردم و سرپیچی و عصیان او مانند سرپیچی از دستورات من میباشد. پس
جادهی حق را همچنان ملازم باشید خداوند به شما پاداش دهد و از فضل خود
شما را بینیاز سازد که خداوند داشتههای خود را با کرامت عطا میکند و به
بندگان بخشش میکند و به آنان مهربان است. ما و شما در پناه خداوند هستیم.
این نامه را به خط خود نگاشتم و حمد و سپاس بسیار خدای را سزا است...» [10]
. این نامه جلالت و مکانت والای ابنراشد را نزد امام بیان میکند تا آن
جا که اطاعت از او مانند پیروی از امام و سرکشی از اوامرش مساوی مخالفت با
حضرت گشته است. 3 - امام هادی - علیهالسلام - نامه زیر را دربارهی او به ایوب بن نوح و او فرستاد: «بسم
الله الرحمن الرحیم ای ایوب بن نوح! به تو دستور میدهم از اختلاف و
منازعه با ابوعلی دست برداری و بیش از این از او گله نکنی، تو و او هر یک
مسؤولیت خود را انجام دهید و به امور ناحیه تحت وکالت خویش برسید، اگر شما
هر یک در محدودهی اختیارات خود عمل کنید وظایف خود را خوب انجام دادهاید و
دیگر نیازی به مراجعه به من ندارید. به تو ای ابوعلی! نیز همان دستور را
میدهم که به ایوب گفتهام تو حقوق شرعیهی اهالی بغداد و مدائن را وصول
مکن و بر آنان از طرف من سرپرستی کن و هر کسی از ناحیهی دیگری نزدت آمد او
را نزد وکیل همان ناحیه بفرست تا حقوق را به او بسپارد. ای ایوب بن نوح و
ای ابوعلی دستور من به شما یکسان است هر کدام در محدودهی وظایف خویش عمل
کنید...» [11] . ابنراشد از موقعیت ممتازی نزد امام - علیهالسلام -
برخوردار بود و طبیعتا این منزلت را تنها با تقوای زیاد، ورع و پایبندی به
دین و مبانی آن به دست آورده بود و هنگامی که او درگذشت، حضرت امام هادی -
علیهالسلام - اظهار تألم فرمود و برای او طلب مغفرت و آمرزش نمود. 7 - «حسن بن ظریف»: شیخ طوسی او را از اصحاب امام هادی - علیهالسلام - میشمارد [12] و نجاشی میگوید: «حسن
بن ظریف بن ناصح کوفی، کنیهاش ابومحمد و ثقه است. او و پدرش در بغداد
میزیستند. میگویند: احادیثی نادر روایت کرده است و راویان بسیاری از او
روایت کردهاند» [13] . 8 - «حسن بن علی»: حسن بن علی بن عمر بن علی بن
الحسین بن علی بن ابیطالب، معروف به «الناصر للحق» از اصحاب امام هادی -
علیهالسلام - بشمار میرود [14] وی پدر جد مادری سید مرتضی است، سید
دربارهی او در آغاز کتابش به نام «شرح المسائل الناصریات» میگوید: «و اما
ابومحمد ناصر بزرگ، حسن بن علی، فضیلت علمی، زهد و فقاهتش از خورشید تابان
آشکارتر است، هموست که اسلام را در میان دیلمان گسترش داد و آنان را به
جادهی حقیقت رهنمون شد و از ضلالت به هدایتشان بازآورد، سیرهی زیبای این
بزرگوار بیش از آن است که بشمار آید و عیانتر از آن است که پنهان ماند»
[15] . 9 - «حسن بن علی الوشاء»: شیخ او را از اصحاب امام هادی -
علیهالسلام - برمیشمارد [16] و نجاشی میگوید: او نوهی دختری الیاس
صیرفی خزاز است. حسن از جدش الیاس روایت میکند که هنگام مرگ گفت: گواه
سخنانم باشید الآن ساعتی نیست که دروغ بگویم (زیرا در حال احتضارم) شنیدم
امام صادق - علیهالسلام - میفرمود: «به خدا سوگند بندهای که خدا و
رسولش و ائمه اطهار را دوست میدارد پس از مرگ آتش دوزخ را نخواهد دید و
تنش بر آن حرام خواهد بود». احمد بن محمد بن عیسی میگوید: در جستجوی حدیث
به کوفه رفتم و در آنجا حسن به علی الوشاء را دیدم از او خواستم کتاب علاء
بن رزین القلا و ابان بن عثمان احمر را برایم نقل کند و او برایم نقل کرد
سپس از او خواستم اجازهی روایت کردن آن دو را به من بدهد حسن گفت: خدا
خیرت دهد چرا این قدر عجله میکنی فعلا برو تا من این دو حدیث را برایت
بنویسم و بعدا به تو بدهم. لیکن من گفتم: از حوادث روزگار ایمن نیستم. پس
گفت: اگر میدانستم این حدیث چنین مورد توجه و طلب قرار میگیرد بیش از آن
فرامیگرفتم. من در همین مسجد - مسجد کوفه - نهصد تن از روات و مشایخ حدیث
را دیدم که همگی میگفتند: «جعفر بن محمد» برایم حدیث گفت... این حسن بن علی از بزرگان شیعه بشمار میرفت و کتابهایی از جمله، ثواب الحج، المناسک و النوادر به یادگار گذاشت. [17] . 10
- «حسن بن علی»: حسن بن علی بن ابوعثمان السجادة غلوکننده است و شیخ او را
از اصحاب امام هادی - علیهالسلام - برمیشمارد [18] از نمونههای غلو این
شخص ماجرای زیر قابل ذکر است: نصر بن الصباح میگوید: «السجادة، حسن بن
علی بن ابوعثمان روزی به من گفت: نظرت دربارهی محمد بن ابوزینب و محمد بن
عبدالله بن عبدالمطلب - صلی الله علیه و آله - چیست؟ و کدام یک را افضل
میدانی؟ گفتم: خودت بگو. گفت: من محمد بن ابوزینب را افضل میدانم!
نمیبینی که خداوند متعال در مواضع متعددی از قرآن محمد بن عبدالله - صلی
الله علیه و آله - را سرزنش کرده است ولی چیزی دربارهی محمد بن ابیزینب
نگفته است. خداوند به محمد بن عبدالله میگوید: «اگر نه آن بود که تو
را تثبیت کردیم و استوار نمودیم هر آینه نزدیک بود به آنان کمی تمایل پیدا
کنی». و باز میگوید: «اگر شرک بورزی عملت حبط (تباه) خواهد شد» و موارد
دیگر، لیکن محمد بن ابیزینب را بدین گونه هرگز سرزنش نکرده است. ابوعمرو
میگوید: لعنت خدا و لعنت لعنتکنندگان و ملائکه و همه مردم بر سجاده باد
زیرا از «علیائیه» که بر پیامبر عیب وارد میکردند و کمترین بهرهای از
اسلام نبردهاند [19] بشمار میرفت. ماجرای فوق به خوبی بیانگر فساد عقیده و
الحاد او است. 11 - «حسن بن محمد قمی»: حسن بن محمد بن بابای قمی، شیخ
او را از اصحاب امام هادی - علیهالسلام - نام میبرد [20] و کشی میگوید:
ابومحمد فضل بن شاذان در برخی نوشتههای خود ابنبابای قمی را از
دروغپردازان مشهور معرفی میکند. سعد میگوید: عبیدی برایم نقل کرد که:
«حضرت عسکری نامهای برایم نگاشت که در آن آمده بود: من از فهری و حسن بن
محمد بن بابای قمی به خداوند پناه میبرم و از آنان بیزاری میجویم و تو و
جمیع موالیان خود را از آنان برحذر میدارم و آنان را لعنت میکنم، لعنت
خدا بر آنان باد (که نام ما را دکان گدائی خود ساختهاند) که به
فتنهانگیزی مشغول بوده و مردم را نسبت به ما بدبین میکنند و ما را آزار
میدهند. خدا آنان را بیازارد و آنان را اسیر فتنه خود کند. ابن بابا
میپندارد من او را به پیامبری برانگیختهام و او باب (علم است) لعنت خدا
بر او باد. شیطان او را فریفته و گمراه کرده است خداوند هر کسی را که سخنان
او را میپذیرد لعنت کند. ای محمد! اگر بتوانی سرش را به سنگ بکوبی دریغ
مکن که او مرا آزار داده است. خداوند او را در دنیا و آخرت بیازارد» [21] .
ابن بابا از راه حق منحرف گشت و از دین خارج شد و به امام جسارت کرد و با
بدعتهای خود حضرت را آزرده ساخت. 12 - «حسن بن محمد»: حسن بن محمد بن حی ظاهرا امام مجهولالحالی است و شیخ او را از اصحاب امام هادی برمیشمارد [22] . 13 - «حسن بن محمد مدائنی»: از اصحاب امام هادی - علیهالسلام - بشمار میرود. [23] . 14 - «حسین بن اسد نهدی»: شیخ طوسی و برقی او را از اصحاب امام هادی - علیهالسلام - نام میبرند. [24] . 15
- «حسین بن اسد بصری»: شیخ طوسی او را از اصحاب امام هادی - علیهالسلام -
نام میبرد. [25] و برقی او را از اصحاب امام جواد برمیشمارد و
میافزاید: او ثقه و صحیحالروایه است [26] . 16 - «حسین بن اشکیب»:
نجاشی میگوید: حسین بن اشکیب شیخ ما، خراسانی، ثقه و محترم است. ابوعمرو
در کتاب رجال خویش او را از اصحاب حضرت ابوالحسن صاحب العسکر - علیهالسلام
- میداند. عیاشی از او روایات زیادی نقل میکند و او را ثقه و مورد
اعتماد معرفی میکند. [27] و کشی او را عالمی متکلم و مصنف کتاب برمیشمارد
[28] . 17 - «حسین بن عبیدالله قمی»: شیخ طوسی او را از اصحاب امام
هادی - علیهالسلام - برمیشمارد و اضافه میکند که او متهم به غلو است
[29] و کشی میگوید: او هنگامی که متهمین به غلو را از شهر قم میراندند و
اخراج میکردند از آن شهر خارج شد [30] . 18 - «حسین بن مالک قمی»: شیخ او را از اصحاب امام هادی - علیهالسلام - و ثقه معرفی میکند. [31] . 19 - «حسین بن محمد مدائنی»: شیخ طوسی و برقی او را از اصحاب امام هادی - علیهالسلام - نام میبرند. [32] . 20 - «حفص مروزی»: شیخ او را از اصحاب امام هادی - علیهالسلام - برمیشمارد. [33] . 21
- «حمدان بن سلیمان»: حمدان بن سلیمان بن عیمرهی نیسابوری معروف به تاجر
است و شیخ او را با همین عنوان از اصحاب امام هادی - علیهالسلام - یاد
میکند [34] و نجاشی میگوید: «حمدان بن سلیمان، ابوسعید نیشابوری باشین
ثقه است و از بزرگان بشمار میرود» [35] . 22 - «حمزه مولی علی»: حمزة بن سلیمان بن رشید بغدادی، شیخ او را از اصحاب امام هادی - علیهالسلام - برمیشمارد. [36] .
پی نوشت ها: (1) رجال شیخ طوسی. (2) رجال طوسی. (3) رجال طوسی. (4) رجال طوسی. (5) رجال طوسی. (6) رجال نجاشی. (7) رجال طوسی. (8) الرسالة العددیة. (9) رجال کشی. (10) رجال کشی. (11) رجال کشی. (12) رجال طوسی. (13) رجال نجاشی. (14) رجال طوسی. (15) معجم رجال الحدیث، ج 5، ص 31 - 30. (16) رجال طوسی. (17) رجال نجاشی. (18) رجال طوسی. (19) رجال کشی. (20) رجال طوسی. (21) رجال کشی. (22) رجال طوسی. (23) رجال طوسی. (24) رجال طوسی. (25) رجال طوسی. (26) رجال برقی. (27) رجال نجاشی. (28) رجال کشی. (29) رجال طوسی. (30) رجال کشی. (31) رجال طوسی. (32) رجال طوسی. (33) رجال طوسی. (34) رجال طوسی. (35) رجال نجاشی. (36) رجال طوسی. منبع: زندگانی امام علی الهادی؛ باقر شریف قریشی؛ مترجم: سید حسن اسلامی؛ دفتر انتشارات اسلامی.
نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 91