نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 535
رساندن اسحاق از سامرا به بغداد با طی الارض
اسحاق جلاب (جلاب به کسی میگویند که گوسفند میخرد و میفروشد) گوید:
گوسفندان فراوانی را برای امام هادی علیهالسلام خریداری نمودم. پس حضرت
مرا خواست و از اصطبل خانهاش مرا به مکانی وسیع برده که از پیش با آنجا
آشنایی نداشتم به من دستور داد که آن گوسفندان را از هم جدا نمایم و برای
کسانی که امر فرموده بود بفرستم برای فرزندش ابوجعفر (سید محمد) و برای
مادرش. پس از حضرت اجازه خواستم که به بغداد نزد پدرم برگردم و این در روز
هشتم ذیحجه بود حضرت به من نوشت فردا نزد ما بمان بعد برو آنجا ماندم روز
عرفه نهم ذیحجه و شب دهم خدمت حضرت ماندم وقت سحر نزد من تشریف آورد و
فرمود: ای اسحاق برخیز، برخاستم پس چشمم را باز کردم دیدم درب منزل خود در
بغداد هستم، پس نزد پدرم رفتم و عدهای از دوستان نزد او بودند به آنها
گفتم: عرفه (روز نهم ذیحجه) را در سامرا بودم و روز عید (دهم ذیحجه) در
بغداد هستم. [1] .
[~hr~]پی نوشت ها: (1) اصول کافی، ج 1، ص 498 و 499، ح 3. منبع: زندگانی عسکریین امام علی النقی؛ عباس حاجیانی دشتی؛ موعود اسلام چاپ اول 1386.
نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 535