responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 424

خبر دادن از حاجت ابوهاشم پیش از اظهار

مرحوم سیدهاشم بحرانی از کتاب ثاقب المناقب از ابوهاشم جعفری نقل می‌نماید: سالی که بغا در آن سال برای انجام حج آمده بود، من نیز به مکه برای عمل حج رفتم وقتی که به مدینه مشرف شدم، خدمت امام هادی علیه‌السلام شرفیاب شدم دیدم حضرت بر مرکب سوار است که به استقبال بغا تشریف ببرد، سلام کردم، فرمود: ای ابوهاشم اگر می‌خواهی با ما بیا با حضرت رفتم تا از مدینه خارج شدیم وقتی که به صحرا رسیدیم به غلامش فرمود: برو اوایل لشکر را تماشا کن. سپس فرمود: ای ابوهاشم پیاده شویم.
ابوهاشم می‌گوید: پیاده شدم و قصدم این بود که از حضرت چیزی را درخواست نمایم ولی از او خجالت می‌کشیدم مانده بودم که چه کنم پس حضرت با تازیانه‌ای که در دست داشت روی زمین انگشتری ساخت نگاه کردم دیدم آخر حروف نوشته شده «خذ» بردار و در طرف دیگر نوشته شده «اکتم» کتمان نما و در طرف دیگر نوشته شده «عذر» معذور بدار پس با تازیانه‌اش آن را از زمین جدا کرد و به من داد نگاه کردم دیدم شمش خالص است چهارصد مثقال است، عرض کردم: پدر و مادرم فدایت! من سخت گرفتار تنگدستی بودم و می‌خواستم از شما درخواست نمایم ولی تردید داشتم خدا خود می‌داند که رسالتش را به چه افرادی عنایت نماید. [1] .

[~hr~]پی نوشت ها:
(1) مدینة المعاجز، ج 7، ص 493.
منبع: زندگانی عسکریین: امام علی النقی؛ عباس حاجیانی دشتی؛ موعود اسلام چاپ اول 1386.

نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 424
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست