responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 37

اسامی شروع شده با «ط»«ظ»«ع»

1 - «عبدوس عطار کوفی»: شیخ او را از اصحاب امام هادی نام می‌برد. [1] .
2 - «عبدالرحمن بن محمد»: عبدالرحمن بن محمد بن طیفور متطبب، شیخ او را از اصحاب امام هادی - علیه‌السلام - معرفی می‌کند. [2] .
3 - «عبدالرحمن بن محمد قمی»: عبدالرحمن بن محمد بن معروف قمی است و شیخ او را از امام هادی - علیه‌السلام - برمی‌شمارد. [3] .
4 - «عبدالصمد قمی»: شیخ او را از اصحاب امام هادی برمی‌شمارد. [4] .
5 - «عبدالعظیم حسنی»: او سید بزرگوار و حسب و نسب‌دار از مفاخر علمی خاندان نبوت و از نمونه‌های والای تقوا و پرهیزگاری و تقید به اصول و مبانی دیانت بشمار می‌رود و ما در این جا به گوشه‌هایی از شخصیت این بزرگ‌مرد اشاره می‌کنیم:
الف - دودمان درخشان: نسب شریف ایشان به ریحانه‌ی رسول خدا و سرور جوانان بهشت امام مجتبی حسن بن علی بن ابی‌طالب می‌رسد. عبدالعظیم حسنی فرزند عبدالله بن علی بن الحسن بن زید بن الحسن بن علی بن ابی‌طالب امیرالمؤمنین - علیه‌السلام - [5] می‌باشد و در دنیای حسب و نسب، دودمان و نژادی از این والاتر و جلیل‌تر که خداوند بدانان عرب و مسلمین را سرافراز ساخت وجود ندارد.
ب - دانش و اعتبار ایشان: عبدالعظیم حسنی مردی ثقه، عادل، متعهد، عالم، فقیه و فاضل بود. ابوتراب رویانی می‌گوید: شنیدم که ابوحماد رازی می‌گفت: خدمت امام هادی - علیه‌السلام - در سامرا رسیدم و سؤالاتی از احکام شرعی کردم و پاسخ گرفتم هنگامی که خواستم با حضرت وداع کنم ایشان گفتند:
ای حماد! اگر در شهر و ناحیه‌ی خودت دچار مشکلی درباره‌ی احکام دین شدی درباره‌ی آن از عبدالعظیم حسنی بپرس و سلام مرا به او برسان. [6] این روایت فقاهت و دانش ایشان را بیان می‌کند.
ج - عرضه‌ی عقیده‌ی خرد بر امام هادی: سید بزرگوار و جلیل‌القدر عبدالعظیم حسنی خدمت امام هادی - علیه‌السلام - مشرف شد و اعتقادات خود را بر ایشان عرضه کرد. در این جا این گفتگو را نقل می‌کنیم: - یابن رسول‌الله - صلی الله علیه و آله - می‌خواهم عقیده‌ام را بر تو عرضه کنم تا آنچه را درست می‌دانی تأیید و تقویت کنی تا آن را همچنان حفظ کنم. امام با تبسم فرمود: «ای ابوالقاسم بگو...» (عرضه کن). و عبدالعظیم به بیان یکایک معتقدات خود پرداخته چنین گفت: «من می‌گویم: خداوند متعال هیچ مانندی و شبیهی ندارد و فراتر از حد تعطیل (سکوت و توقف درباره‌ی صفات خدا بطور کامل) و تشبیه (تشبیه خداوند به مادیات و دادن صفات موجودات محدود به خداوند) است، نه جسم است و نه صورت می‌باشد، نه عرض است و نه جوهر بلکه او آفریننده و جسم‌دهنده اجسام و صورتگر صورتها است و خالق عرض‌ها و جواهر می‌باشد. او پروردگار، ایجادکننده و پدیدآورنده همه چیز است. و می‌گویم: محمد بنده و فرستاده‌ی خدا و خاتم پیامبران است و تا روز قیامت پس از او پیامبری نخواهد آمد و شریعت او را خاتم شرایع و ادیان سابقه می‌دانم و پس از اسلام تا روز قیامت شریعت جدیدی نخواهد آمد. و معتقدم: امام، جانشین و ولی‌امر پس از پیامبر، امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب است و پس از او به ترتیب: حسن، حسین، علی بن الحسین، محمد بن علی، جعفر بن محمد، موسی بن جعفر، علی بن موسی، محمد بن علی امام هستند و پس از آنها امام ما تو هستی ای مولای من. حضرت متوجه او شده و فرمود: «و پس از من فرزندم حسن امام است پس چه جانشینی مردم پس از او خواهند داشت!». و عبدالعظیم از امام پس از امام حسن عسکری پرسش کرد و گفت: مولای من مگر این امام چگونه خواهد بود؟.
امام پاسخ داد: «امام دوازدهم در خفا بسر می‌برد و دیده نمی‌شود نامش را نیز نمی‌توان به تصریح به زبان آورد تا آن که خروج کند و زمین را پس از آن که از ستم و حق‌کشی و ظلم پر شده باشد، از داد و عدالت پر کند...». فورا عبدالعظیم حسنی ایمان و اعتقاد خود را به گفته‌های حضرت چنین بیان کرد،: «اقرار می‌کنم و می‌گویم: دوستدار آنان دوستدار خدا است و دشمن آنان دشمن خدا، اطاعت از آنان اطاعت از خدا و معصیت کردن آنان معصیت خدا بشمار می‌رود... و معتقدم: معراج حق است، سؤال در قبر حق است، بهشت حق است، دوزخ حق است، صراط حق است و میزان حق است و ساعت (جزا) بدون تردید فراخواهد رسید و خداوند همه‌ی مردگان را از گورها برخواهد انگیخت. و معتقدم: پس از ولایت - اهل بیت علیهم‌السلام - واجبات عبارتند از: نماز، زکات، روزه، حج، جهاد، امر به معروف، نهی از منکر و...».
امام هادی - علیه‌السلام - اعتقادات او را تأکید کرده و بر او آفرین گفت و فرمود: «ای اباالقاسم! به خدا سوگند این همان دین خدا است که آن را برای بندگانش پسندیده و خواسته است پس همین عقیده را حفظ کن خداوند در دنیا و آخرت تو را با قول و عقیده‌ی ثابت استوار بدارد...» [7] . گریز عبدالعظیم به ری: هنگامی که حکومت جنایتکار عباسی عرصه را بر علویان تنگ کرد وبه تعقیب آنان پرداخت سید شریف عبدالعظیم حسنی برای رهایی از چنگال خونین بنی‌عباس به ری رفت و در خانه مردی شریف از شیعیان اهل بیت اقامت گزید. مورخان درباره‌ی ایشان می‌گویند: وی مانند پدران شب زنده‌دار خود، تن را با عبادات شبانه و با روزه گرفتن روزانه رنجه می‌ساخت و تیرگی شب را نیایش‌های عارفانه روشن می‌نمود. در اثنای اقامت در ری به قصد زیارت یکی از فرزندان امام موسی بن جعفر - علیه‌السلام - [8] - تا آنجا که می‌دانیم او سید بزرگوار سید احمد بن موسی کاظم معروف به شاهچراغ است - مخفیانه به راه افتاد شیعیان، ایشان را شناختند و پس از آن با احتیاط و ترس از حکومت در خفا به زیارت و ملاقات عبدالعظیم حسنی می‌رفتند. [9] . وفات ایشان: ایشان مدتی را ترسان و هراسان در ری زیست و شاهد دردمند مصائب و شکنجه‌هایی بود که پسران عموهایش سادات علوی، از دست حکومت ستمگر عباسی می‌کشیدند آنان که تمام کینه‌های فروکوفته خود را با قتل و حبس ابناء صدیقه زهرا آرام می‌کردند و انواع فشارها را درباره‌ی سلاله‌ی پیامبران اعمال می‌نمودند. حضرت عبدالعظیم در غربت و دور از خانواده بیمار گشت و درد و رنج جسمی بر اندوه غربت افزوده شد و ایشان به سختی بستری گشتند لیکن در همه حال به یاد خدا بودند و ذکر حق بر لب داشتند تا آن که دست اجل در غربت ایشان را فراگرفت و حضرت به رفیق اعلی پیوست. با مرگ ایشان یکی از صفحات درخشان پیکار و جهاد اسلامی ورق خورد و چراغ تابناکی که در تیرگی‌ها راه عزت و سربلندی را به مردم نشان می‌داد خاموش گشت. خبر مرگ حضرت، شهر را در ماتم فروبرد و همه‌ی مردم از طبقات مختلف برای تشییع این علوی غریب گرد آمدند و او را در آرامگاهش به خاک سپردند و در حقیقت پاره‌ی جگر پیامبر و میوه‌ای از درخت رسالت را در آنجا به امانت گذاشتند و مقبره‌ای مجلل در آنجا ساختند که روزانه هزاران تن بدان جا رفته و از آن مرقد مقدس تبرک می‌جویند.
6 - «عثمان بن سعید» عثمان بن سعید عمری سمان، کنیه‌اش ابوعمرو و ثقه و بزرگوار است. از سن یازده سالگی به خدمت امام هادی - علیه‌السلام - قیام کرد [10] و نزد حضرت موقعیت ممتازی کسب نمود.
احمد بن اسحاق قمی می‌گوید: یکی از روزها خدمت امام هادی - علیه‌السلام - مشرف شدم و گفتم: آقای من! گاهی هستم و گاهی شرف حضور ندارم و امکان دسترسی به شما همیشه برایم میسر نیست سخن شما را از زبان که بشنوم و دستور چه کسی را اطاعت کنم؟ حضرت فرمود: این ابوعمرو مردی است ثقه و امین هر چه به شما بگوید سخن من است و از طرف من ابلاغ می‌کند. پس از آن که امام هادی - علیه‌السلام - وفات نمود سؤالی را که از ایشان کرده بودم از امام حسن عسکری نیز پرسیدم.
حضرت پاسخ داد: این ابوعمرو است ثقه و امین می‌باشد مورد اعتماد گذشتگان بوده و مورد اعتمادم در زمان حیات و پس از مرگ نیز خواهد بود هر چه به شما بگوید سخن من است و پیام مرا ابلاغ کرده است [11] .
این روایت منزلت والای ابوعمرو و موقعیت برجسته او را نزد ائمه اطهار - علیهم‌السلام - نشان می‌دهد و دلیل علم، فضل و امانت در فتوای او می‌باشد و این که او مرجع فتوا و بیان احکام بوده است.
7 - «عروة بن یحیی الدهقان»: برقی او را از اصحاب امام هادی - علیه‌السلام - برمی‌شمارد [12] و شیخ نیز او را از اصحاب حضرت نام می‌برد و می‌افزاید: او ملعون و فریبکار است [13] . کشی به سند خود از محمد بن موسی همدانی روایت می‌کند که گفت: عروة بن یحیی بغدادی معروف به دهقان - لعنةالله - بر امام علی هادی و امام حسن عسکری - علیهماالسلام - دروغ می‌بست و اموال ایشان را - که در اختیار داشت - برای خود برمی‌داشت تا آن که امام حسن عسکری او را لعنت کرد و به شیعیان دستور داد او را لعن و نفرین کنند. [14] . علی بن سلیمان رشید بغدادی می‌گوید: امام حسن عسکری - علیه‌السلام - عروه را لعن می‌کرد. حضرت خزانه‌ای داشت که در دست ابوعلی بن راشد بود پس از آن که این خزانه را به عروه سپردند مقداری از آن را برداشت و باقی را آتش زد تا آن که امام را خشمگین سازد حضرت نیز او را لعنت کرد و از او بیزاری جست و بر او نفرین نمود.
عروه شب را بسر نیاورده بود که دعای امام به هدف اجابت رسید و او به درک واصل شد. پس از آن حضرت فرمود: شب را با خدایم خلوت کردم و از او مرگ عروه - لعنةالله - را خواستم هنوز سپیده ندمیده بود و آتش خاموش نشده بود که خداوند عروه را هلاک نمود. [15] .
8 - «علی بن ابراهیم همدانی»: شیخ او را از اصحاب امام هادی - علیه‌السلام - برمی‌شمارد [16] او از عبدالله بن حماد انصاری روایت می‌کرد و فرزندش محمد نیز از پدرش - علی - نقل کرده است [17] .
9 - «علی بن ابراهیم قمی»: شیخ او را از اصحاب امام هادی - علیه‌السلام - نام می‌برد. [18] و استاد ما آیةالله خوئی استظهار نموده است که او همان علی بن ابراهیم بن هاشم قمی صاحب تألیفات بسیار و یکی از شخصیت‌های علمی و بارز زمان خود می‌باشد. [19] .
10 - «علی بن ابی‌قره»: کنیه‌اش ابوالحسن است و شیخ او را از اصحاب امام هادی - علیه‌السلام - برمی‌شمارد. [20] .
11 - «علی بن بلال بغدادی»: او از بغداد به واسط منتقل شد و در آنجا بزیست. علی از امام هادی - علیه‌السلام - روایت می‌کرد و کتابی دارد. [21] .
کشی می‌گوید: دیدم به خط جبرئیل بن احمد نوشته شده است: محمد بن عیسی یقطینی برایم گفت که: امام هادی - علیه‌السلام - در سال 232 به علی بن بلال چنین نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم ستایش خدا را بخاطر داشتن تو و شکر می‌کنم خدا را به خاطر تفضل و نعمت‌هایش و بر پیامبر و خاندانش درود می‌فرستم، درود و رحمت خداوند بر آنان باد.
اما بعد: آگاه باش که ابوعلی را به جای حسین بن عبدربه منصوب نمودم و با معرفت و شناحتی که از او دارم بدو اعتماد ورزیده و کسی را بر او مقدم نمی‌دارم و می‌دانم که تو بزرگ و رئیس ناحیه‌ی خود هستی، افرادت را دوست داری و آنان را با مکاتبات خود گرامی داشته‌ای لذا بر تو باد اطاعت از ابوعلی و پرداخت هر چه از حقوق شرعیه نزد تو موجود است به او. همچنین افراد خود و اطرافیانت را به پرداخت و تسلیم حقوق خود به او تشویق کن و او را به آنان چنان معرفی کن که به کمک او بشتابند و او را کفایت کنند که این کار محبوب ما است و خداوند به تو جزای خیر عطا می‌کند. خداوند به هر که بخواهد عطا می‌کند زیرا اوست صاحب عطا و جزا، تو در پناه خدا هستی این نامه را به دست و خط خود نوشتم و حمد بسیار خدا را» [22] . امام او را از آن جهت مخاطب خود ساخت و به نامه نگاشتن مخصوص داشت که او را فردی ثقه و عادل و از متمسکین به اهل بیت می‌دانست.
علی بن بلال از محمد بن اسماعیل بن بزیع روایت می‌کرد و محمد بن احمد بن یحیی فضیلت و کیفیت زیارت مؤمنین را از علی بن بلال روایت کرده است. [23] .
12 - «علی بن جعفر همانی» [24] : شیخ او را از اصحاب ثقه و مورد اعتماد امام و وکیل آن حضرت برمی‌شمارد و او را از سفیران ستوده شده دانسته و می‌گوید: او وکیلی دانشمند و مورد رضایت از وکلای امام هادی و امام حسن عسکری - علیهماالسلام - بشمار می‌رفت. [25] . نجاشی می‌گوید: او مسائلی از امام هادی - علیه‌السلام - روایت کرده است. [26] احمد بن علی رازی از علی بن مخلد ایادی نقل می‌کند که گفت: او ابوجعفر عمری برایم نقل کرد که ابوطاهر بن بلال به سفر حج رفت و در آنجا علی بن جعفر را دید که انفاق‌های کلان می‌کند، در بازگشت ماجرا را طی نامه‌ای به امام گزارش داد و حضرت در پاسخ به ابوطاهر فرمود که: مبلغ دویست هزار دینار به علی بپردازد لیکن وی برای حفظ اموال و حقوق مردم نزد خود و این که این دستور تقریبا بی‌سابقه به نظر می‌رسید از انجام آن طفره رفت پس از آن که علی خدمت امام شرفیاب شد حضرت دستور دادند مبلغ سی هزار دینار به او پرداخت کنند. [27] . علی بن جعفر از موقعیت ممتازی نزد امام برخوردار بود زمانی میان او و «فارس» کشاکشی رخ داده بود ابراهیم بن محمد نامه‌ای به امام نوشت و در آن خواستار حکمت و داوری گشته و پرسید: وظیفه ما اطاعت از کدام یک است؟
حضرت در پاسخ فرمود: «علی بن جعفر - که خداوند ما را همچنان از او بهره‌مند سازد - نه درباره‌اش شکی روا است و نه پرسشی سزا و بالاتر از آن است که با «فارس» سنجیده شود. علی را نزد ما منزلتی است والا پس خواسته‌های خود را از او طلب کنید و از «فارس» بترسید و مانع از دخالت وی در کارهایتان شوید. این دستور را تو و همه‌ی پیروان و مطیعان اهل ناحیه و شهرت بکار بندید. اخبار فریبکاری و شبهه‌انگیزی فارس به دستم رسیده است به او کمترین اهمیتی ندهید ان‌شاءالله» [28] . گفتگو و نزاعی نیز میان علی و ابن‌القزوینی روی داد؛ ابراهیم بن محمد همدانی در نامه‌ای امام را از واقعه مطلع ساخت و پرسید در این میان از چه کسی باید اطاعت کرد. امام - علیه‌السلام - پاسخ داد: «مسأله واضح و بدیهی است و جای شک نیست خداوند متعال احترام علیل - علی بن جعفر - را بالاتر از آن قرار داده است که با ابن‌القزوینی برابر گردد و با او مقایسه شود لذا تو و تمامی همشهریانت به علی رجوع کنید و حاجات خود را از او بخواهید و از ابن‌القزوینی پرهیز کرده و اجازه‌ی دخالت در کارها را به او مدهید. گزارش‌های مربوط به عوام‌فریبی و شبهه‌انگیزی ابن‌القزوینی به دستم رسیده است پس به او توجه و التفاتی نکنید - ان‌شاءالله» [29] . این همان علی بن جعفر است که در زندان متوکل بسر می‌برد و از امام تقاضای نجات خود کرد و حضرت دعا کرده و او را آزاد ساخت و ما در مباحث سابق به آن اشاره کردیم.
13 - «علی بن الحسن»: شیخ او را از اصحاب امام هادی - علیه‌السلام - یاد می‌کند. [30] .
14 - «علی بن الحسن بن فضال»: شیخ او را از اصحاب امام هادی نام می‌برد [31] و نجاشی درباره‌اش می‌گوید: او فقیه اصحاب ما در کوفه بود و ثقه، محترم، موجه و حدیث‌شناس بشمار می‌رفت و سخنانش درباره‌ی حدیث، مقبول همگان واقع می‌شد. علی احادیث بسیاری شنید و لغزشی یا خطایی که بتوان به او نسبت داد وجود ندارد. خیلی کم از افراد ضعیف حدیث نقل کرده است. او در آغاز فطحی مذهب بود و از پدرش که فطحی است روایت نکرده است خود می‌گوید: «در سن هیجده سالگی به مقابله کتب پدرم مشغول بودم و در آن زمان معنای روایات را درک نمی‌کردم و اینک روا نمی‌دارم از پدرم روایت کنم».
علی مستقیما از پدرش نقل نمی‌کند بلکه از دو برادرش روایت می‌کند که آنان از پدرشان نقل کرده‌اند. علی کتب زیادی تصنیف کرد که از آن‌ها کتب زیر به دست ما رسیده است:
کتاب الوضوء، کتاب الحیض و النفاس، کتاب الصلاة، کتاب الزکاة و الخمس، کتاب الصیام، کتاب مناسک الحج، کتاب الطلاق، کتاب النکاح و چند کتاب دیگر. [32] . کشی می‌گوید: «ابوعمرو نقل می‌کند که از ابونصر محمد بن مسعود درباره‌ی تمام روات سؤال کردم او پاسخ داد: اما درباره‌ی علی بن الحسن بن علی بن فضال باید بگویم در عراق و ناحیه خراسان فقیه‌تر و فاضل‌تر از او - که در کوفه می‌زیست - کسی را ندیدم و کتابی از ائمه اطهار در زمینه‌ای نوشته نشده بود مگر آن که علی آن را نزد خود نگهداری می‌کرد و از همه مردم حدیث بیشتری در حافظه داشت جز آن که وی فطحی بود و به امامت عبدالله بن جعفر صادق و پس از آن به امامت موسی بن جعفر قائل بود. علی از ثقات بشمار می‌رود» [33] .
15 - «علی بن الحسین»: علی بن الحسین بن عبدربه، شیخ و برقی او را از اصحاب امام هادی برمی‌شمارند. [34] .
16 - «علی بن الحسین همدانی»: ثقه است و شیخ و برقی او را با همین عنوان «ثقه» از اصحاب امام هادی - علیه‌السلام - یاد می‌کنند. [35] .
17 - «علی بن رمیس بغدادی»: شیخ او را از اصحاب امام هادی نام می‌برد و می‌افزاید که او ضعیف است. [36] .
18 - «علی بن ریان»: علی بن ریان بن الصلت اشعری قمی ثقه است و نسخه‌ای از امام هادی - علیه‌السلام - در اختیار داشت. او کتاب منثورالاحادیث را نوشت. [37] شیخ طوسی و برقی او را از اصحاب امام هادی - علیه‌السلام - یاد می‌کنند. [38] .
19 - «علی بن زیاد صیمری»: شیخ او را از اصحاب امام هادی نام می‌برد [39] و محمد بن یعقوب از علی بن محمد از ابوعقیل عیسی بن منصور نقل می‌کند که گفت: علی بن زیاد صیمری نامه‌ای به حضرت نوشت و کفنی درخواست نمود. [40] .
حضرت هادی - علیه‌السلام - در پاسخ به او نوشت: «تو در سال هشتاد (از زندگی خود) به کفن نیاز داری» و چند روز قبل از مرگش امام کفن را برای او فرستاد. [41] .
20 - «علی بن شیره»: شیخ او را از اصحاب امام هادی و ثقه و مورد اعتماد می‌داند. [42] .
21 - «علی بن عبدالغفار»: شیخ و برقی او را از اصحاب امام هادی نام می‌برند. [43] .
22 - «علی بن عبدالله»: شیخ او را از اصحاب امام هادی برمی‌شمارد. [44] .
23 - «علی بن عبدالله»: علی بن عبدالله بن جعفر حمیری است و شیخ او را از اصحاب امام هادی برمی‌شمارد. [45] .
24 - «علی بن عبدالله زبیری»: شیخ او را از اصحاب امام هادی برمی‌شمارد. [46] .
25 - «علی بن عبیدالله»: شیخ و برقی او را از اصحاب امام هادی نام می‌برند. [47] .
26 - «علی بن عمرو»: علی بن عمرو قزوینی العطار، شیخ و برقی او را از اصحاب امام هادی - علیه‌السلام - یاد می‌کنند و او کسی است که نص بر امامت امام حسن عسکری را روایت کرده است. [48] .
27 - «علی بن محمد»: علی بن محمد بن زیاد صیمری، شیخ او را از اصحاب امام هادی - علیه‌السلام - معرفی می‌کند [49] و استاد ما آیةالله خوئی بر آن است که علی بن زیاد صیمری که نامش گذشت و علی بن محمد صیمری هر دو یک تن هستند نه دو تن. [50] .
28 - «علی بن محمد»: علی بن محمد بن شجاع نیشابوری است و از امام هادی روایت می‌کرد. [51] .
29 - «علی بن محمد قاشانی»: علی بن محمد بن شیره کاشانی است و شیخ می‌گوید: او ضعیف است و اصفهانی. علی از فرزندان زیاد مولای عبدالله بن عباس از خاندان خالد بن الازهر بشمار می‌رود. [52] برقی نیز او را از اصحاب امام برمی‌شمارد [53] و نجاشی درباره‌اش می‌گوید: علی فقیهی فاضل و پرحدیث بشمار می‌رفت و احمد بن محمد بن عیسی از او بدگوئی کرد و گفت از او آراء و نظرات منحرف و مطرود شنیده است ولی در کتب او چنین مطالبی یافت نمی‌شود. از او کتاب التأدیب که همان کتاب صلاة است بجا مانده است و این کتاب موافق کتاب ابن‌خابنه می‌باشد به اضافه‌ی مسائلی در باب حج. همچنین او کتاب بزرگ دیگری به نام «الجامع فی الفقه» تألیف کرده است. [54] .
30 - «علی بن محمد المنقری»: شیخ او را از اصحاب امام هادی - علیه‌السلام - برمی‌شمارد. [55] و نجاشی درباره‌ی او می‌گوید: ثقه است و اهل کوفه می‌باشد و کتاب نوادر از او است [56] .
31 - «علی بن محمد نوفلی»: شیخ و برقی او را از اصحاب امام هادی - علیه‌السلام - برمی‌شمارند [57] علی از امام هادی - علیه‌السلام - روایت می‌کرد و احمد بن محمد از او نقل روایت کرده است. [58] .
32 - «علی بن مهزیار»: علی بن مهزیار اهوازی دورقی از مفاخر علما و مشهورترین شاگردان امام هادی بشمار می‌رفت و ما در این جا به اختصار به جنبه‌های مختلف شخصیت این بزرگوار اشاره‌ای می‌کنیم:
الف - عبادت:
علی از بزرگان پرهیزگار و پاکدامن بود و راویان درباره‌ی او گفته‌اند: «هنگام طلوع خورشید در پیشگاه عظمت الهی سر به زمین می‌سایید و سجده می‌کرد و تنها پس از دعا برای هزار تن از برادران دینی به همان گونه که برای خود دعا کرده بود سر از خاک برمی‌داشت و بر پیشانی او همچون زانوی شتران پینه بسته بود و این نبود مگر به خاطر عبادت بسیار و سجده در پیشگاه حق» [59] .
ب - ستایش امام جواد (ع):
امام جواد - علیه‌السلام - علی را با پیام‌ها و نامه‌های عطرآگینی ستود از جمله حضرت در نامه‌ی ذیل او را چنین تحسین می‌کند: » ای علی! در پیروی کردن، انجام دستورات، خیرخواهی و پندگویی تو را آزمودم (و تو سرافراز از بوته آزمایش بیرون آمدی) پس اگر بگویم کسی را مانند تو ندیده‌ام چه بسا راست گفته باشم، خداوند به تو بهشت برین و آن مقامات والایی که نمی‌دانی پاداش دهد، من مقام تو و خدمات شبانه‌روزی تو را در سرما و گرما از نظر دور نداشته‌ام از خداوند می‌خواهم در روز قیامت که همه را گرد می‌آورد آنچنان مخلوقات خود را شیفته و دوستدار تو کند که مایه رشک باشد، بدرستی که خداوند شنونده دعاها است...» [60] . این نامه تجلیل، تقدیر و بزرگداشت امام را نسبت به علی به خوبی نشان می‌دهد و می‌بینیم که حضرت می‌فرماید در میان اصحاب خود کسی را مانند ابن‌مهزیار در دانش، پرهیزگاری و ورع ندیده است.
ج - تألیفات:
علی بن مهزیار مجموعه‌ای مشتمل بر بیش از سی عنوان کتاب که عمدتا در فقه می‌باشند تألیف کرد از جمله کتب زیر را می‌توان از او یاد کرد: کتاب الوضوء، کتاب الصلاة، کتاب الزکاة، کتاب الصوم، کتاب الحج، کتاب الطلاق، کتاب الحدود، کتاب الدیات، کتاب التفسیر، کتاب الفضائل، کتاب العتق و التدبیر، کتاب التجارات و الاجارات، کتاب المکاسب، کتاب المثالب، کتاب الدعاء، کتاب التجمل و المروة و کتاب المزار. [61] .
د - طبقه او در حدیث:
علی بن مهزیار در اسناد حدود 437 روایت واقع شده است و از امام رضا، امام جواد و امام هادی - علیهم‌السلام - و دیگران حدیث نقل کرده است. [62] علی یکی از ارکان تفکر شیعی و اندیشمندان بزرگ زمان خود و شخصیت‌های بارز علمی بشمار می‌رفت.
33 - «علی بن یحیی دهقان»: شیخ او را از اصحاب امام هادی نام می‌برد و می‌افزاید که او متهم به غلو بوده است. [63] .
34 - «عیسی بن احمد»: شیخ او را از اصحاب امام هادی برمی‌شمارد. [64] او مجموعه‌ای از اخبار از جمله این حدیث شریف را روایت کرده است:
«حضرت امام علی هادی از پدرش از پدرانش از امیرالمؤمنین - علیهم‌السلام - برایم گفت که پیامبر اکرم - صلی الله علیه و آله - فرمود: (ای علی!) هر کس می‌خواهد خداوند را پاک و باایمنی دیدار کند و بیمی از هراس روز بزرگ و دهشت عظیم نداشته باشد، باید تو و فرزندانت: حسن، حسین، علی بن الحسین، محمد بن علی، جعفر بن محمد، موسی بن جعفر، علی بن موسی، محمد، علی، حسن و مهدی را که خاتم آنان است دوست بدارد و به ولایت شما معتصم گردد» [65] .


پی نوشت ها:
(1) رجال طوسی.
(2) رجال طوسی.
(3) رجال طوسی.
(4) رجال طوسی.
(5) رجال نجاشی.
(6) معجم رجال الحدیث، ج 10، ص 52.
(7) امالی صدوق و خلاصه آن در وسائل الشیعه، ج 1، ص 13.
(8) رجال نجاشی.
(9) رجال نجاشی.
(10) رجال طوسی.
(11) الغیبه.
(12) رجال برقی.
(13) رجال طوسی.
(14) رجال کشی.
(15) رجال کشی.
(16) رجال طوسی.
(17) معجم رجال الحدیث، ج 11، ص 222.
(18) رجال طوسی.
(19) معجم رجال الحدیث، ج 11، ص 203.
(20) رجال طوسی.
(21) رجال نجاشی.
(22) رجال کشی.
(23) معجم الرجال الحدیث، ج 11، ص 301.
(24) منسوب به همانیه یا همینیا روستایی از توابع بغداد است (تنقیح المقال).
(25) رجال و الغیبه شیخ طوسی.
(26) رجال نجاشی.
(27) رجال کشی.
(28) رجال کشی.
(29) رجال کشی.
(30) رجال طوسی.
(31) رجال طوسی.
(32) رجال نجاشی.
(33) رجال کشی.
(34) رجال طوسی و برقی.
(35) رجال طوسی.
(36) رجال طوسی.
(37) رجال طوسی.
(38) رجال طوسی و برقی.
(39) رجال طوسی و برقی.
(40) اصول کافی.
(41) رجال طوسی.
(42) رجال طوسی.
(43) رجال طوسی و برقی.
(44) رجال طوسی.
(45) رجال طوسی.
(46) رجال طوسی.
(47) رجال طوسی و برقی.
(48) معجم رجال الحدیث، ج 11، ص 114.
(49) رجال طوسی.
(50) معجم رجال الحدیث، ج 12، ص 154.
(51) معجم رجال الحدیث، ج 12، ص 60.
(52) رجال طوسی.
(53) رجال طوسی.
(54) رجال برقی.
(55) رجال نجاشی.
(56) رجال طوسی و برقی.
(57) رجال طوسی و برقی.
(58) معجم رجال الحدیث، ج 12، ص 193.
(59) الکنی و القاب، ج 1، ص 432 به نقل از کشی.
(60) رجال کشی.
(61) رجال نجاشی.
(62) معجم رجال الحدیث، ج 12، ص 149.
(63) رجال طوسی.
(64) رجال طوسی.
(65) الغیبه.
منبع: زندگانی امام علی الهادی؛ باقر شریف قریشی؛ مترجم: سید حسن اسلامی؛ دفتر انتشارات اسلامی.

نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 37
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست