نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 210
تقیه
امام عسکری علیهالسلام میفرماید: شخصی نزد امام هادی علیهالسلام آمد و
گفت: ای فرزند رسول خدا! امروز به عدهای از مردم عوام این شهر گرفتار
شدم، آنان مرا گرفتند و گفتند: آیا به امامت ابوبکر بن ابیقحافه اعتقاد
نداری؟ ای فرزند رسول خدا! من ترسیدم، و خواستم بگویم: نه، از باب تقیه
گفتم: آری. یکی از آنان دست خود را بر دهانم گذاشت و گفت: تو دروغ میگویی،
به آنچه من میگویم پاسخ ده. گفتم: بگو. گفت: آیا باور داری که پس از
رسول خدا صلی الله علیه و آله، امام به حق و عادل، ابوبکر بن ابیقحافه
است، و علی در امامت، حقی نداشته است؟ من گفتم: نعم، ولی از آن یکی از چهار
پایان شتر، گاو، و گوسفند را در نظر گرفتم [، نه «آری» را]. او گفت:
به این قانع نمیشوم تا قسم بخوری، بگو: سوگند به خدایی که هیچ معبودی جز
او نیست که جوینده، غالب، عادل، دریابنده، هلاک کننده، و دانای نهان و
آشکار است. گفتم: نعم، و باز یکی از چهارپایان را در نظر گرفتم. گفت:
من قانع نمیشوم مگر آن که بگویی: سوگند به خدایی که هیچ معبود به حقی جز
او نیست - و قسم را ادامه داد - ابوبکر بن ابیقحافه امام است. گفتم: سوگند
به خدایی که هیچ معبود به حقی جز او نیست که چنین و چنان صفات دارد،
ابوبکر بن ابیقحافه امام است. و از آن، امام پیروانش را که به امامت او
باور دارند در نظر گرفتم. آنان پذیرفتند، و پاداش نیک به من دادند، و رها
شدم، اینک حال من نزد خدا چگونه است؟ امام علیهالسلام فرمود: بهترین حال
است، خدا به خاطر رفتار نیک تقیه، همراهی با ما در اعلی علیین را واجبت
کرد. در تفسیر منسوب به امام عسکری علیهالسلام آمده است که: از امام
هادی علیهالسلام پرسیدند: در خصال نیک، کاملترین مردم کیست؟ فرمود: آنکه
از همه بیشتر به تقیه عمل میکند، و از همه بیشتر حقوق برادران ایمانی خود
را میپردازد. روی عن الامام العسکری علیهالسلام: جاء رجل الی علی
بن محمد علیهماالسلام و قال: یا ابن رسول الله صلی الله علیه و آله! بلیت
الیوم بقوم من عوام البلد، أخذونی فقالوا: أنت لا تقول بامامة أبیبکر بن
أبیقحافة، فخفتهم یا ابن رسول الله صلی الله علیه و آله! و أردت أن أقول:
[لا، قلت:] بلی، أقولها للتقیة. فقال لی بعضهم - و وضع یده علی فمی و قال
-: أنت لا تتکلم الا بمخرقة، أجب عما ألقنک. قلت: قل، فقال لی: أتقول:
ان أبابکر بن أبیقحافة هو الامام بعد رسول الله صلی الله علیه و آله، امام
حق عدل، ولم یکن لعلی فی الامامة حق، البتة؟ قلت: نعم، و انا أرید
نعما من الأنعام: الابل و البقر و الغنم. فقال: [لا] أقنع بهذا حتی تحلف،
قل: والله الذی لا اله الا هو الطالب الغالب (العدل) المدرک المهلک العالم
من السر ما یعلم من العلانیة. فقلت: نعم، و أرید نعما من الأنعام. فقال: لا
أقنع منک الا بأن تقول: أبوبکر بن أبیقحافة هو الامام والله! الذی لا اله
الا هو. و ساق الیمین، فقلت: أبوبکر بن أبیقحافة امام - أی هو امام من
ائتم به و اتخذه اماما - والله! الذی لا اله الا هو، و مضیت فی صفات الله.
فقنعوا بهذا منی، و جزونی خیرا، و نجوت منهم، فکیف حالی عندالله؟ قال: خیر
حال، قد أوجب الله لک مرافقتنا فی أعلی علیین لحسن تقیتک [1] . و فیه أیضا: قیل لعلی بن محمد علیهماالسلام: من أکمل الناس [فی] خصال الخیر؟ قال: أعملهم بالتقیة، و أقضاهم لحقوق اخوانه [2] .
[~hr~]پی نوشت ها: (1) التفسیر المنسوب الی الامام العسکری علیهالسلام: 362 ح 251، بحارالأنوار 75: 405. (2) التفسیر المنسوب الی الامام العسکری علیهالسلام: 324 ح 172، بحارالأنوار 75: 417. منبع: فرهنگ جامع سخنان امام هادی؛ تهیه و تدوین گروه حدیث پژوهشکده باقر العلوم؛ مترجم علی مؤیدی؛ نشر معروف چاپ اول دی 1384.
نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 210