نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 112
ابوعمرو عثمان بن سعید عمری
و نیز با سند از احمد بن اسحاق قمی نقل میکند که گفت: روزی خدمت
امام هادی علیهالسلام رسیدم، و عرض کردم: سرورم! من میروم و میآیم، و
چون میآیم، همیشه نمیتوانم خدمت شما برسم، سخن چه کسی را بپذیریم، و
فرمان چه کسی را ببریم؟ فرمود: این ابوعمرو، که ثقه امین است، آنچه به شما
میگوید، از من میگوید، و آنچه به شما میرساند از من میرساند. و چون
امام هادی علیهالسلام از دنیا رفت، روزی خدمت فرزندش امام حسن عسگری
علیهالسلام رسیدم، و همان سؤال را کردم، در پاسخ فرمود: این ابوعمرو، که
ثقه امین است، هم مورد وثوق امام هادی علیهالسلام، هم مورد وثوق من، در
زندگی و مرگ ما است، پس آنچه به شما میگوید از من میگوید، و آنچه به شما
میرساند از من میرساند. ابومحمد هارون از ابوعلی نقل میکند که:
ابوعباس حمیری گفت: ما از این سخن امام علیهالسلام بسیار یاد میکردیم، و
آن را نشانه بزرگی مقام ابوعمرو میشمردیم. کلینی رحمه الله با سند خود از عبدالله بن جعفر حمیری نقل میکند که گفت: من
و شیخ ابوعمرو، نزد احمد بن اسحاق بودیم، احمد بن اسحاق به من اشاره کرد
که از ابوعمرو [نایب اول امام عصر علیهالسلام]، درباره جانشین امام حسن
عسکری علیهالسلام بپرسم. به او گفتم: ای اباعمرو! من میخواهم از شما چیزی
بپرسم که در آن شکی ندارم، زیرا اعتقاد و دین من این است که زمین از حجت
خدا خالی نمیماند مگر چهل روز پیش از قیامت، و چون آن روز فرارسد، حجت از
زمین برداشته، و راه توبه بسته میشود، دیگر «کسی که قبلا ایمان نیاورده،
یا خیری در ایمان آوردن خود به دست نیاورده، ایمان آوردنش سود نمیبخشد»، و
ایشان بدترین خلق خدای سبحاناند، و ایشانند که قیامت علیه آنان بر پا
میشود، ولی من دوست دارم که یقینم افزوده گردد، ابراهیم علیهالسلام از
پروردگار خود خواست که به او نشان دهد چگونه مردگان را زنده میکند، «گفت:
چگونه مردگان را زنده میکنی؟ فرمود: مگر ایمان نداری؟ گفت: چرا، ولی تا
دلم آرامش یابد». ابوعلی احمد بن اسحاق به من خبر داد که از امام هادی
علیهالسلام سؤال کردم: با که معامله کنم؟ یا [احکام دینم را] از که به دست
آورم؟ و سخن که را بپذیرم؟ فرمود: عمری مورد اعتماد من است، آنچه از جانب
من به تو میرساند، به راستی از من میرساند، و آنچه از جانب من میگوید،
به راستی از من میگوید، از او بشنو، و اطاعت کن که او مورد وثوق و امین من
است. و نیز ابوعلی به من خبر داد که از امام حسن عسکری علیهالسلام
نیز همین سؤال را کردم، فرمود: عمری، و پسرش [محمد بن عثمان، نایب دوم]
مورد اعتماد هستند، هر چه از من به تو میرسانند، به راستی از من
میرسانند، و آنچه به تو میگویند، به راستی از من میگویند، از ایشان
بشنو، و اطاعت کن، که ایشان مورد وثوق، و امیناند. این سخن دو امام
علیهالسلام درباره شما است. ابوعمرو به سجده افتاد و گریه کرد، سپس گفت:
حاجتت را بخواه، گفتم: شما جانشین پس از امام عسکری علیهالسلام را
دیدهای،؟ گفت: آری به خدا! و با دست اشاره کرد و گفت: گردن [و شانه] او
این چنین [زیبا و قوی] بود گفتم: یک سؤال دیگر مانده است، گفت: بگو، گفتم:
نامش چیست؟ گفت: شما حرام است که نام او را بپرسید، و من این را از پیش خود
نمیگویم، زیرا بر من روا نیست که چیزی را حلال یا حرام کنم، بلکه این سخن
خود آن حضرت علیهالسلام است، زیرا مطلب نزد سلطان [معتمد عباسی] چنین
وانمود شده که امام حسن عسکری علیهالسلام وفات نموده، و فرزندی از خود به
جا نگذاشته، و میراثش را تقسیم کرده است، و کسی که حق نداشته [جعفر کذاب]،
آن را برده و خورده است و عیالش در به در شدهاند، و کسی جرات ندارد با
ایشان آشنا شود، و یا چیزی به آنان برساند، [آری] اگر نامش در زبانها
بیفتد تعقیبش میکنند، از خدا بترسید، و از این موضوع دست بردارید. کلینی
رحمه الله میگوید: شیخی از اصحاب ما [شیعیان] که نامش را از یاد بردهام،
به من گفت: اباعمرو از احمد بن اسحاق همین سئوال را کرد، و او هم همین
جواب را داد. و قال أیضا: أخبرنی جماعة، عن أبیمحمد هارون بن
موسی، عن أبیعلی محمد بن همام الأسکافی، قال: حدثنا عبدالله بن جعفر
الحمیری، قال: حدثنا أحمد بن اسحاق بن سعد القمی، قال: دخلت علی أبی
الحسن علی بن محمد علیهمالسلام فی یوم من الأیام فقلت: یا سیدی! أنا أغیب و
أشهد، و لا یتهیأ لی الوصول الیک، اذا شهدت فی کل وقت، فقول من نقبل، و
أمر من نمتثل؟ فقال علیهالسلام لی: هذا أبوعمرو، الثقة الأمین، ما قاله
لکم فعنی یقوله، و ما أداه الیکم فعنی یؤدیه، فلما مضی أبوالحسن
علیهالسلام وصلت الی أبیمحمد ابنه الحسن العسکری علیهالسلام ذات یوم،
فقلت له علیهالسلام: مثل قولی لأبیه، فقال لی: هذا أبوعمرو، الثقة الأمین،
ثقة الماضی، وثقتی فی المحیا و الممات، فما قاله لکم فعنی یقوله، و ما أدی
الیکم فعنی یؤدیه. قال أبومحمد هارون: قال أبوعلی: قال أبوالعباس الحمیری:
فکنا کثیرا ما نتذاکر هذا القول، و نتواصف جلالة محل أبیعمرو [1] . روی
الکلینی: عن محمد بن عبدالله و محمد بن یحیی جمیعا، عن عبدالله بن جعفر
الحمیری قال: اجتمعت أنا و الشیخ أبوعمرو رحمه الله عند أحمد بن اسحاق،
فغمزنی أحمد بن اسحاق أن أسأله عن الخلف، فقلت له: یا أباعمرو! انی أرید أن
أسألک عن شیء، و ما أنا بشاک فیما أرید أن أسألک عنه، فان اعتقادی و دینی
أن الأرض لا تخلو من حجة الا اذا کان قبل یوم القیامة بأربعین یوما، فاذا
کان ذلک رفعت الحجة، و أغلق باب التوبة، فلم یک (ینفع نفسا ایمانها لم تکن
آمنت من قبل أو کسبت فی ایمانها خیرا) [2] فأولئک أشرار من خلق الله عزوجل،
و هم الذین تقوم علیهم القیامة، و لکنی أحببت أن أزداد یقینا، و ان
ابراهیم علیهالسلام سأل ربه عزوجل أن یریه کیف یحیی الموتی، قال: (کیف تحی
الموتی قال أولم تؤمن قال بلی و لکن لیطمئن قلبی) [3] . و قد أخبرنی
أبوعلی أحمد بن اسحاق، عن أبیالحسن علیهالسلام قال: سألته و قلت: من
أعامل، أو عمن آخذ، و قول من أقبل؟ فقال له: العمری ثقتی، فما أدی الیک
عنی فعنی یؤدی، و ما قال لک عنی فعنی یقول، فاسمع له و أطع، فانه الثقة
المأمون. و أخبرنی أبوعلی أنه سأل أبامحمد علیهالسلام عن مثل ذلک، فقال
له: العمری و ابنه ثقتان فما أدیا الیک عنی فعنی یؤدیان و ما قالا لک فعنی
یقولان، فاسمع لهما و أطعمها فانهما الثقتان المأمونان، فهذا قول امامین قد
مضیا فیک. قال: فخر أبوعمرو ساجدا و بکی ثم قال: سل حاجتک فقلت له: أنت
رأیت الخلف من بعد أبیمحمد علیهالسلام؟ فقال: ای والله و رقبته مثل ذا - و
أو مأبیده - فقلت له: فبقیت واحدة فقال لی: هات، قلت: فالاسم؟ قال: محرم
علیکم أن تسألوا عن ذلک، و لا أقول هذا من عندی، فلیس لی أن أحلل و لا
أحرم، و لکن عنه علیهالسلام، فان الأمر عند السلطان، أن أبامحمد مضی و لم
یخلف ولدا و قسم میراثه و أخذه من لا حق له فیه و هو ذا، عیاله یجولون لیس
أحد یجسر أن یتعرف الیهم أو ینیلهم شیئا، و اذا وقع الاسم وقع الطلب،
فاتقوا الله و أمسکوا عن ذلک. ثم قال الکلینی رحمه الله: و حدثنی شیخ من
أصحابنا - ذهب عنی اسمه - أن أباعمرو سأل عن أحمد بن اسحاق عن مثل هذا
فأجاب بمثل هذا [4] .
پی نوشت ها: (1) الغیبة: 354 ح 315، اعلام الوری 2: 219 بتفاوت، بحارالأنوار 51: 344. (2) الانعام: 158. (3) البقرة: 260. (4) الکافی 1: 329 ح 1، بحارالأنوار 51: 346 ح 1. منبع: فرهنگ جامع سخنان امام هادی؛ تهیه و تدوین گروه حدیث پژوهشکده باقر العلوم؛ مترجم علی مؤیدی؛ نشر معروف چاپ اول دی 1384.
نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 112