نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 1074
والمخلصین فی توحید الله
کلمه «مخلصین» میتواند هم معنای فاعلی و هم مفعولی داشته باشد. یعنی هم
میتوان این کلمه را با کسر لام خواند و هم با فتح آن. اگر به معنی فاعلی و
با کسرِ لام باشد، یعنی ائمّه معصومین علیهم السلام مردم را در توحید و
یگانهپرستی و اعتقاد به وحدانیت خداوند خالص میگردانند و آنان را از
ناخالصی شرک و کفر نجات داده، به سوی توحید و یگانهپرستی آورده و در
خداوند ذوب مینمایند و اگر به معنی مفعولی و به فتح لام خوانده شود، یعنی
ائمّه معصومین علیهم السلام پیشوایانی هستند که در توحید الهی خالص شدهاند
و آنها خداوند را در بالاترین مراتب توحید ذاتی، صفاتی و افعالی
شناختهاند. این شناخت آنچنان عمیق است که او را میبینند و با دل، او را
درک مینمایند. لذا برای او به زیباترین توصیفها میپردازند. و قد سأله
ذعلب الیمانی فقال: «هل رأیت ربک یا أمیرالمؤمنین؟ فقال علیه السلام:
اَفَاَعْبُدُ ما لا أری؟ فقال: و کَیف تَراه؟ فقال: لاَ تُدْرِکُهُ (تراه)
الْعُیونَ بِمُشَاهَدَةِ الْعِیانِ، وَلکِنْ تُدْرِکُهُ الْقُلُوبُ
بِحَقَِائِقِ الْإِیمَانِ. قَرِیبٌ مِنَ الْأَشْیاءِ غَیرَ مُلاَبِسٍ،
بَعِیدٌ مِنْهَا غَیرَ مُبَاینٍ، مُتَکَلِّمٌ لاَ بِرَوِیةٍ، مُرِیدٌ لاَ
بِهِمَّةٍ، صَانِعٌ لاَبِجَارِحَةٍ. لَطِیفٌ لاَ یوصَفُ بِالْخَفَاءِ،
کَبِیرٌ لاَ یوصَفُ بِالْجَفَاءِ، بَصِیرٌ لاَ یوصَفُ بِالْحَاسَّةِ،
رَحِیمٌ لاَ یوصَفُ بِالرِّقَّةِ. تَعْنُو الْوُجُوهُ لِعَظَمَتِهِ، وَ
تَجِبُ الْقُلُوبُ مِنْ مَخَافَتِهِ».[1] . ذِعلب یمانی پرسید: «ای
امیرمؤمنان آیا پروردگار خود را دیدهای؟ پاسخ فرمود: «آیا چیزی را که
نبینم میپرستم؟» گفت: «چگونه او را میبینی؟» فرمود: دیدهها هرگز او را
آشکار نمیبینند، اما دلها با ایمان درست او را درمییابند. خدا به همه
چیز نزدیک است نه آن که به اشیاء چسبیده باشد؛ از همه چیز دور است نه آن که
از آنها بیگانه باشد؛ گوینده است نه با اندیشه و فکر؛ ارادهکننده است نه
از روی آرزو و خواهش؛ سازنده است نه با دست و پا، لطافت دارد نه آن که
پوشیده و مخفی باشد؛ بزرگ است نه با ستمکاری؛ بیناست نه با حواس ظاهری؛
مهربان است نه با نازک دلی؛ سرها و چهرهها در برابر عظمت او به خاک
افتاده، و دلها از ترس او بیقرارند. پس این دیدن نه با چشم ظاهری است که محال است، بلکه با چشم دل است و چشم دل از چشم ظاهری بسیار قویتر میباشد. «الْحَمْدُ
لِلَّهِ... الَّذِی قَصُرَتْ عَنْ رُؤْیتِهِ أَبْصَارُ النَّاظِرِینَ، وَ
عَجَزَتْ عَنْ نَعْتِهِ أَوْهَامُ الْوَاصِفِینَ».[2] . سپاس خدای را که چشمهای بینندنگان از دیدنش ثقاصر پندارهای وصف کنندگان از توصیفش عاجز است. پس چنین افرادی همه جا عکس رخ یار را مشاهده مینماید و همه چیز را دلیلی بر وجود خداوند میدانند. سُئِلَ عن امیرالمؤمنین علیه السلام: «بِمَ عَرفتَ رَبّک؟ فَقالَ بما عَرفنی نَفْسه».[3] . کسی
از امیرالمؤمنین علیه السلام سؤال کرد: چگونه خدا را شناختی؟ فرمود: از
خودِ خداوند پی به وجود او بردم. قال علی بن الحسین علیه السلام: «بِکَ
عَرَفتک و اَنْتَ دَلَلْتَنی عَلَیک وَ دَعوتَنی اِلَیک و لَوْ لا اَنْت
لَمْ اَدْرِ ما اَنْت».[4] . امام سجاد علیه السلام میفرماید: ای خدای
من، تو را به واسطه تو شناختم و تو خود بر خودت دلالت مینمایی و مرا به
سوی خود دعوت میکنی و اگر تو خود دلیل بر خود نبودی، هیچ کس تو را
نمیشناخت. امیرالمؤمنین علیه السلام در مناجات با خداوند میفرماید: «یا مَن دلَّ عَلی ذاته بِذاته».[5] . ای کسی که ذات خودش دلالت میکند بر ذاتش. توحید بر دو نوع است: الف) «توحید اعتقادی» که عبارت است از: 1 - توحید در ذات. اعتقاد به اینکه خداوند یگانه است و هیچ شریکی ندارد و همه چیز به او نیازمند و او از همه غنی و بینیاز است. 2
- توحید در صفات. اعتقاد به اینکه خداوند با صفاتش یگانگی دارد و صفات او
عین ذات اوست و صفات نیز با یکدیگر یگانگی دارد و در وجود خداوند هیچ کثرت و
ترکیبی از صفات وجود ندارد. در عین اینکه او به اوصاف کمالیه جمال و جلال
متّصف است. 3 - توحید در افعال. اعتقاد به اینکه جهان با همه نظامات و
سنّتها و علّتها و معلولها و اسباب و مسببها، فعل و کار خداوند و ناشی
از اراده اوست و غیر خداوند در ذات استقلال ندارند و همه قائم به او و
وابسته به او هستند و او قَیوم بذات است. ب) «توحید عملی» یعنی انسان
در تمامی امور انگیزه الهی داشته باشد و جز برای خداوند، کاری را انجام
ندهد و حتّی کارها را به خاطر دریافت پاداش از خداوند و برکت در دنیا و
جنّت و رضوانِ آخرت انجام ندهد، بلکه فقط خداوند را پاداش عمل خود بداند. و
این اوج توحید است وجود ائمّه معصومین علیهم السلام در اعتقاد و عمل
به تمامی اقسام توحید، از طرف خداوند خالص گردیده، دیگران را به سوی چنین
توحیدی فراخوانده، در آن خالص میگردانند.
پی نوشت ها: (1) نهجالبلاغه، خطبه 179. (2) صحیفه سجادیه، دعای 1، فراز 2. (3) بحارالانوار، ج 3، ص 271. (4) مفاتیح الجنان، دعای ابوحمزه ثمالی. (5) بحارالانوار، ج 94، ص 243. منبع: پرچمداران هدایت، تدبری در زیارت جامعه کبیره؛ سید احمد سجادی؛ انتشارات اسوه؛ چاپ اول خرداد 1388.
نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 1074