نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 834
راستگوئی و انزوا
خلیفه دوّم برای خلیفه پس از خودش نقشهای داشت، آنگونه که شش نفر را
برای خلافت معرّفی کرد و به سربازان دستور داد، در شورای شش نفره بنشینند و
یک نفر را انتخاب کنند، و اگر دو دسته شدند، نظر داماد خلیفه سوم،
«عبدالرّحمن بن عوف» ملاک انتخاب است. طلحه، حق خود را به خلیفه سوم، و زبیر به علیعلیه السلام، و سعد وقّاص به عبدالرّحمن داد. حال عبدالرّحمن با هرکدام بیعت کند، او خلیفه مسلمین است، با اعلام عمومی، همه مردم در مسجد مدینه گِرد آمدند و عبدالرّحمن شرائطی را طرح کرد. دست در دست علی علیه السلام گذاشت و گفت: با تو بیعت میکنم که طبق دستور خدا و پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و برنامه زندگی و حکومتی خلیفه اوّل و خلیفه دوّم، حکومت کنی. حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نپذیرفت، و فرمود: برأساس قرآن و اسلام و سنّت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و اجتهاد شخصی خویش حکومت میکنم. سپس عبدالرّحمن دست در دست خلیفه سوم گذاشت و شرائط را تکرار کرد. خلیفه سوم پذیرفت و گفت: آری، (گرچه به قولی که داد، از همان آغاز خلافت عمل نکرد.) تا سه بار این حرکت ادامه یافت. بار سوّم عبدالرّحمن خطاب به علی علیه السلام گفت: «اکنون که دست من از دست تو خارج شود، خلافت هم از چنگ تو بیرون میآید.» امام علی علیه السلام فرمود: «بیرون بیاید، من نمیتوانم دروغ بگویم، یا وعده دروغ بدهم.» حضرت
امیرالمؤمنین علی علیه السلام به دروغ یک کلمه «آری» نفرمود و سالهای
طولانی دیگر در انزوا نشست، یعنی در سیاست توحیدی، هدف هرچند مقدّس باشد،
وسیله را توجیه نمیکند. [1] .