responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 665
خنداندن یتیمان

قنبر می‌گوید:
روزی امام علی علیه السلام از حال زار یتیمانی آگاه شد، به خانه برگشت و برنج و خرما و روغن فراهم کرده در حالی که آن را خود به دوش کشید، مرا اجازه حمل نداد، وقتی بخانه یتیمان رفتیم غذاهای خوش طعمی درست کرد و به آنان خورانید تا سیر شدند.
سپس بر روی زانوها و دو دست راه می‌رفت و بچّه‌ها را با تقلید از صدای بَع بَع گوسفند می‌خنداند،
بچّه‌ها نیز چنان می‌کردند و فراوان خندیدند.
سپس از منزل خارج شدیم
گفتم: مولای من، امروز دو چیز برای من مشکل بود.
اوّل: آنکه غذای آنها را خود بر دوش مبارک حمل کردید.
دوم: آنکه با صدای تقلید از گوسفند بچّه‌ها را می‌خنداندید.
امام علی علیه السلام فرمود:
اوّلی برای رسیدن به پاداش،
و دوّمی برای آن بود که وقتی وارد خانه یتیمان شدم آنها گریه می‌کردند، خواستم وقتی خارج می‌شوم، آنها هم سیر باشند و هم بخندند. [1] .


پی نوشت ها:
(1) شجره طوبی ص 407 - و - دُرَرُ المطالب.

نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 665
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست