نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 553
چون صبح کنم کشته خواهم شد
امیرالمؤمنین علیهالسّلام در آن شبی که ضربت خورد تماما بیدار ماند و
برای نماز شب به مسجد نرفت، ام کلثوم دختر آن حضرت عرض کرد: ای پدر چه باعث
شده که بیدار بمانید؟ فرمود: چون صبح کنم کشته خواهم شد! هنگام وقت
نماز ابنالنّباه حضرت را برای نماز فرا خواند، حضرت کمی از منزل بیرون
رفته دوباره برگشت، ام کلثوم عرض کرد: به جعدة بگوئید او با مردم نماز
بخواند (و شما به مسجد نروید) فرمود: بله به جعدة بگوئید با مردم نماز
بخواند. ولی ناگهان فرمود: از مرگ نمیتوان گریخت، و به طرف مسجد خارج
شد، ابنملجم را دید که تمام شب را بیدار مانده منتظر بود و چون شب خنک شده
بود به خواب رفته بود، حضرت او را با پای خود حرکت داد و فرمود: نماز،
برخاست و حضرت را ضربت زد. [1] . حجربن عدی در مسجد بود که زمزمه مشکوکی
شنید، اشعث بن قیس د ملعون (همدست ابنملجم) به ابنملجم میگفت: برای هدف
خودت عجله کن عجله کن، که صبح تو را رسوا کرد. حجر احساس خطر کرد به
سرعت از مسجد خارج شد تا به حضرت امیر علیهالسّلام خبر دهد و ایشان را از
هدف این گروه آگاه کند، ولی حضرت از راه دیگری به مسجد رفت و ابنملجم به
هدف شوم خود رسید، همین که حجر وارد مسجد شد دید مردم همگی میگویند:
امیرالمؤمنین کشته شد. [2] .