responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 334
پیامبر آشنا

... (در ایامی که به فرمان رسول خدا(ص) در یمن به سر می‌بردم)، یک روز که برای مردم سخن می‌گفتم، مردی از دانشمندان یهود از میان جمعیت برخاست و در حالی که کتابی به دست داشت و در آن می‌نگریست به من گفت:
(اگر ممکن است) تصویری از شمایل محمد را برای ما وصف کن (درخواستاو را پذیرفتم و) گفتم:
پیامبر خدا نه چندان بلند قد است و نه بسیار کوتاه، موی سرش نه خیلی پیچیده است و نه باز و افتاده، سری بزرگ و متناسب دارد. رنگ چهره اش د سفید است و اندکی به سرخی می‌زند. استخوان بندی درشت دارد. کف دست و قدم پاهایش بزرگ و ضخیم است. از میان سینه تا ناف خطی باریک از مو دارد. دارای محاسنی پرپشت و ابروانی پیوسته و پیشانی بلند، چهار شانه (و قوی هیکل) می‌نماید. وقتی راه می‌رود انگار از بلندی به سرازیری روانه باشد. هرگز مانند او، کسی را ندیده ام و پس از این هم نخواهم دید.
سپس ساکت شدم و چیزی نگفتم، دانشمند یهودی گفت: ادامه بده.
گفتم: آنچه فعلاً به خاطر داشتم بیان کردم. اما او خود ادامه داد و افزود:و در چشمانش سرخی دیده می‌شود. دهانی خوش بو دارد و محاسنی نیکو. وقتی با او سخن بگویند با دقت می‌شنود و هنگامی که بخواهد به طرف جلو یا عقب سر نگاه کند با تمام بدن برمی گردد....
گفتم: به خدا سوگند اینها که بر شمردی همه از صفات اوست. سپس گفت: یک ویژگی از او ناگفته ماند. پرسیدم کدام است؟ گفت: در پشتش حالت خمیدگی مشاهده می‌شود.
گفتم: این را که بیان کردم، همان حالتی است که هنگام راه رفتن از آن جناب ظاهر می‌گردد. (و این نحوه راه رفتن قهراً مختصری حالت خمیدگی در ذهن بیننده ایجاد می‌کند).
مرد دانشمند گفت: من وصف را در کتابهای پدرانم برای او یافته ام، در آنجا پس از ذکر این اوصاف آمده است: (پیامبر آخر الزمان) در مکه متولد می‌شود و از آنجا به شهری که از جهت حرمت و عظمت همچون مکه است مهاجرت می‌کند. مدینه از آن روی حرمت پیدا می‌کند که پذیرای پیامبر(ص) گشته است. کسانی که از مهاجران دلجویی می‌کنند و به آنان پناه می‌دهند، از فرزندان عمرو بن عامر هستند. حرفه آنها (نخل داری و) کشاورزی است... در مجاورت آنها قومی از یهود زندگی می‌کنند.
گفتم: آری همین طور است، او فرستاده خدا و پیامبر مسلمین است....
سرانجام مرد یهودی مسلمان شد و به وحدانیت خدا و رسالت نبی مکرم گواهی داد و گفت: شهادت می‌دهم که او بر همگان پیامبر است و من با ایمان به او زنده ام و با اعتقاد به او می‌میرم و با یقین بر نبوت او ان شاءالله زنده خواهم شد.
عن علی (ع) قال: بعثنی رسول الله (ص) الی فانی لاخطب یوما علی الناس و حبر من احبار الیهود واقف فی یده سفر ینظر فیه، فنادی الی فقال: صف لنا ابا القاسم.
(فقلت): (ان) رسول الله (ص) لیس بالقصیر (المردد) و لا باطیل البائن، و لیس بالجعد القطط و لا بالسبط، هو رجل الشعر اسوده، ضخم الراس، مشرب لونه حمره، عظیم الکرادیس، بشثن الکفین و القدمین طویل المسربه... اهداب الاشفار مقرومن الحاجین، صلت الجبین بعید ما بین المنکبین اذا مشی یتکفا کانما ینزل من صبب لم ار قبله مثله و لم اربعده مثله
.... ثم سکت فقال لی الحبر: و ماذا (بعد)؟... (قلت): هذا ما یحضرنی قال الحبر: فی عینیه حمره، حسن الحیه حسن الفم، تام الاذنین، یقبل جمیعا و یدبر جمیعا. فقال علی: هذه و الله صفته! و (فیه) شی اخر. فقال علی: و ما هو؟ قال الحبر: و فیه جنا (قال علی): هو الذی قلت لک کانما ینزل من صبب. قال الحبر: فانی اجد هذه یحرمه هو و یکون له حرمه کحرمه الحرم الذی حرم الله، و نجد انصاره الذین هاجر الیهم قوما من ولد عمرو بن عامر، اهل نخل و اهل الارض. قبلهم یهود، قال هو هو؟ هو رسول الله (ص).
فقال الحبر فانی اشهد انه نبی الله و انه رسول الله (ص) الی الناس کافه، فعلی ذلک احیا و علیه اموت و علیه ابعث ان شا الله. [1] .


پی نوشت ها:
(1)
نهج‌السعاده، ج 1، ص 31 و 32. تا علی در یمن بود، این مرد دانشمند همه روزه به منظور کسبت علم به محضر شریف آن حضرت حاضر می‌شد و از او کسب فیض می‌کرد و با بازگشت علی به مدینه، او همچنان در یمن باقی ماند و با ایمان ثابت در زمان خلافت ابوبکر جهان فانی را وداع گفت.

نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 334
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست