نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 1689
نمیبینم به آنچه گفتی وفا نکنی
اصبغ بن نباته گوید: ابنملجم با گروهی از مردم برای بیعت نزد امیر
علیهالسّلام آمد وقتی پشت کرد که برود حضرت او را خواسته و دوباره از او
عهد و پیمان گرفت که مکر و حیله نکند و بیعت نشکند، او انجام داد و دوباره
بیعت کرد، وقتی پشت کرد که برود حضرت او را خواسته تا برای بار سوم بیعت
کند و از او عهد و پیمان گرفت که بیعت نشکند، او چنین کرد، وقتی پشت کرد که
برود برای بار چهارم حضرت از او عهد و پیمان گرفت و تأکید نمود تا بیعت
نشکند. ابنملجم گفت: به خدا سوگند یا امیرالمؤمنین ندیدم که با شخص دیگر به جز من چنین کرده باشی؟ حضرت این شعر را زمزمه کرد: ارید حبائه و یرید قتلی عذیرک من خلیلک من مراد یعنی: من قصد بخشش به او را دارم ولی او قصد کشتن مرا دارد، در این صورت کسی تو را به خاطر این مرادی سرزنش نخواهد کرد. برو ای پسر ملجم به خدا سوگند نمیبینم به آنچه گفتی وفا کنی. [1] .
پی نوشت ها: (1) بحارالانوار، ج 42 ص 192- الارشاد، ص16.
نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 1689