نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 1614
مستحق نکوهش
عبدالرحمان بن عوف مرا گفت: ای پسر ابوطالب! تو به این امر (خلافت)
بسیار دلبستهای؟ گفتم: دلبسته و شیفته نیستم بلکه میراث رسول خدا(ص) و حق
خود را خواستهام. ولای امت وی در رتبه بعد از او برای من است و شما حریصتر
از من هستید که میان من و حقم حایل گشته اید و با زور و شمشیر آن را از من
گرفته اید. بار خدایا! من از قریش به درگاه تو شکایت میکنم، آنها قطع
رحم کردن و روزگارم را تباه ساختند و حق مرا انکار کردند، و مرا حقیر
شمردند و منزلت والای مرا کوچک دانستند و در مخالفت با من اجماع و اتفاق
کردند. حق مرا که همچون لباس بر تن من بود به تاراج بردند و سپس گفتند: اگر
خواهی با رنج و اندوه شکیبا باش و یا با حسرت و دریغ جان بسپار! به خدا
سوگند! آنها اگر میتوانستند، نسبت خویشاوندی مرا هم انکار میکردند
چنانکه پیوند سبب را قطع کردند اما راهی بر این کار نیافتند. حق من بر
این امت همانند مردی است که از قومی بستانکار باشد (و او باید تا رسیدن
زمان طلب خود صبر کند) پس اگر آن قوم به وظیفه عمل کرده و حق او را ادا
کنند آن را با تشکر و سپاس میپذیرد و اگر در تسلیم حق او تا موعد تأخیر
انداختند، باز آن را میگیرد بی آنکه سپاس گذارد. آری مرد اگر رسیدن حقش به
تأخیر افتد بر او عیبی نیست بلکه عیب بر کسی است که حقی را به دست اورد که
از آن او نباشد. نکوهش آن کس شو که آنچه حق او نیست بگیرد. رسول خدا(ص)
ضمن وصایای خود به من فرمود: ای پسر ابوطالب! ولایت امت من با تو است.
پس اگر بر زمامداری تو با عافیت و همدلی تن دادند و ولایت را به تو
واگذاشتند، به تصدی و اداره آن قیام کن و اگر اختلاف کردند آنها را به حال
خود واگذار، که خداوند سبحان برای تو نیز راهی برای رهایی از مشکلات فراهم
خواهد ساخت. قال علی (ع):... قال عبدالرحمن بن عوف: یا بن ابی طالب انک علی هذا الامر لحریص؟! فقلت:
لست علیه حریصا انما اطلب میراث رسول الله (ص) و ان و لا امته لی من بعده و
انتم احرص علیه منی اذ تحولون بینی و بینه و تصرفون وجهی دونه بالسیف. اللهم
انی استعدیک علی قریش فانهم قطعوا رحمی و اضاعوا ایامی و دفعوا حقی و
صغروا قدری و عظیم منزلتی و اجمهوا علی منازعتی حقا کنت اولی به منهم
فاستلبونیه ثم قالوا: اصبر مغموما اومت متاسفا وایم الله لو استطاعوا ان
یدفعوا قرابتی کما قطعوا سببی فعلوا و لکنهم لایجدون الی ذلک سبیلا. انما
حقی علی هذه الامه کرجل له حق علی قوم الی اجل معلوم. فان احسنوا و عجلوا
له حقه قبله حامدا. و ان اخره الی اجله غیر اخذه غیر حامد و لیس یعاب المر
بتاخیر حقه انما یعاب من اخذ ما لیس له. و قد کان رسول الله (ص) عهد الی
عهدا فقال: یا بن ابی طالب! لک و لا امتی فان ولوک فی عافیه و اجمعوا علیک
بالرضا، فقم بامرهم و ان اختلفوا علیک فدعهم و ما هم فیه، فان الله سیجعل
لک مخرجا. [1] .