responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 1510
گفتگوی حضرت امیر با جاثلیق یهودی

سلمان فارسی گوید: مردی به نام جاثلیق بزرگ نصاری با عده‌ای از مسیحیان نزد ابوبکر آمدند و از او سئوالاتی کردند که از جواب دادن عاجز ماند.
عمر گفت: ای مسیحی از این کار دست بردار وگرنه خون تو را حلال می‌کنیم!! جاثلیق گفت: آیا این عدالت است در مقابل کسی که برای هدایت آمده؟ کسی را معرفی کنید تا من سئوالات خود را از او بپرسم. در این میان حضرت علی علیه‌السّلام وارد شد، مرد نصرانی گفت: آنچه از این پیرمرد پرسیدم (و او از جواب عاجز ماند) از تو می‌پرسم، آنگاه سئوالات خود را مطرح کرد و گفت: بگو بدانم آیا تو نزد خداوند نیز مؤمنی یا فقط نزد خودت مؤمن هستی؟ حضرت فرمود: من نزد خداوند مؤمن هستم همچنان که در عقیده خویش نیز چنین هستم. جاثلیق گفت: از جایگاه خودت در بهشت به من خبر بده، فرمود: جایگاه من با پیامبر امی در فردوس اعلی است، در این شک ندارم و نه در وعده خدایم به آن. جاثلیق گفت: وعده‌ای که گفتی از کجا شناختی؟ فرمود: از کتاب نازل شده و راستگوئی پیامبر مرسل، پرسید: صدق پیامبرت را از کجا فهمیدی؟ فرمود: از نشانه‌های واضح و معجزه‌های روشنگر، پرسید: به من بگو خداوند در کجاست؟ فرمود: خداوند متعال برتر از جا و مکان است، او در ازل بود و مکانی نبود، اکنون نیز چنین است و خداوند تغییر نکرده است، جاثلیق سئوالات خود را ادامه داد و در پایان گفت: ای دانشمند، علت برتری تو بر دیگر مردمی که از تو ناقصند چیست؟ حضرت فرمود: به جهت آنچه از دانش خودم به تو خبر دهم از آنچه بوده و خواهد بود! جاثلیق گفت: مقداری از آن بازگو تا ادعای خودت را برایم ثابت کنی، حضرت فرمود: ای مرد مسیحی تو از منزل خود خارج شدی و تظاهر کردی که دنبال حق و هدایت هستی اما در باطن سفر تو برای هدایت نبود، در خواب مقام مرا به تو نشان دادند و سخن مرا به تو گفتند و تو را از مخالفت با من برحذر داشتند و دستور داده شدی به پیروی من! جاثلیق گفت: به خدا سوگند راست گفتی، من شهادت می‌دهم که لااله الااللّه و اینکه محمدا رسول‌اللّه صلی الله علیه و آله و اینکه تو (یا علی) وصی پیامبر و سزاوارترین مردم به جایگاه او هستی، آنگاه همراهان او نیز مسلمان شدند.
عمر (که احساس کرده بود مجلس به ضرر او تمام شد) گفت: ای مرد خدای را شکر که تو را هدایت کرد ولی باید بدانی که علم نبوت در خاندان نبوت است، اما خلافت برای همان است که اول بر او سخن گفتی زیرا امت به آن راضی شدند.
عالم مسیحی تازه مسلمان شده گفت: سخنت را فهمیدم (منظورت را متوجه شدم) من بر اعتقاد خود یقین دارم. [1] .


پی نوشت ها:
(1) بحار، ج 41، ص 308 از مناقب آل ابی‌طالب.

نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 1510
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست