نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 1410
قَبیصه بن ضبیعه عبسی
قبیصه از یاران امیرمؤمنان علیهالسلام در جنگ نهروان بود و با خوارج
نهروان مقابله کرد. [1] وی در زمان معاویه همراه «حجر بن عدی» علیه «زیاد
بن ابیه» حاکم کوفه که به مقام شامخ امیرالمؤمنین علیهالسلام جسارت
میکرد، قیام کرد و سرانجام به شهادت رسید. طبری مینویسد: پس از آن که
بین حجر و قبیصه و سایر یارانش با مأموران زیاد در حمایت از امیرالمؤمنین
به مقاتله پرداختند، زیاد دستور داد حجر و یارانش از جمله قبیصه را دستگیر
کردند و همه آنها را به سوی شام نزد معاویه بردند، میانه راه به «جبّانة
عرزم» [2] - وطن قبیصه - رسیدند. قبیصه به مأموران اسارتش - وائل بن حجر و
کثیر بن شهاب - گفت: اجازه دهید در این محل، دخترانم را ببینم و به آنها
وصیت کنم؛ زیرا آنان نظارهگر وی بودند. مأموران پذیرفتند و او نزد دخترانِ
گریانش رفت. ابتدا آنان را آرام کرد و سپس به تقوای الهی و صبر سفارش نمود
و گفت: فانّی أرجو من ربّی فی وجههی هذا إحدی الحُسنین: إمّا الشهادة و
هی السعادة و إمّا الانصراف إلیکنّ فی عافیة، و إنّ الذی کان یرزقکنّ و
یکفینی مؤنتکنّ هو اللَّه تعالی - و هو حی لا یموت - أرجو ألّا یضِیعَکنّ و
أن یحفظنی فیکنّ؛ از خداوند امید یکی از دو نیکی را دارم: یا شهادت که
سعادت است و یا بازگشت با عافیت به جانب شما. بدانید ضامن روزی شما خدای
تبارک و تعالی است. او زنده است و نمیمیرد و امید دارم بر شما سخت نگیرد و
مرا در میان شما حفظ کند. وی بعد از این وصیت و سخنان از دخترانش جدا شد و هنگام برخورد با افراد قبیلهاش مورد لطف و دعای آنان نیز قرار گرفت. سرانجام
حجر با دیگر یارانش در «مرج عذراء» زندانی شدند و بعد از چندی نماینده
معاویه سراغ آنان آمد و گفت: اگر از علی با لعن و نفرین بیزاری و برائت
بجویید، شما را آزاد میکنیم، ولی اگر خودداری کنید همه شما را میکشیم.
هیچکدام از آنان نپذیرفتند و گفتند: ما هرگز چنین کاری را نخواهیم کرد. پس
از این، زندانیان مرج عذرا و یاران علی علیهالسلام حاضر به برائت از
مولایشان امیرالمؤمنین علیهالسلام نشدند، مأموران دستور دادند قبرهای حجر و
یارانش را آماده کردند و کفنهایشان را نیز آوردند. شب قبل از شهادت،
حجر و یارانش تا صبح به نماز و عبادت مشغول بودند و هنگام صبح مأموران به
سراغشان آمدند و گفتند: ما دیشب شما را در حال عبادت و نماز دیدیم و خوب
دعا میکردید، حال بگویید نظرتان راجع به عثمان چیست؟ پاسخ دادند: وی اول
کسی بود که حکم به جور و ستم کرد و کار ناحق انجام داد. مأموران گفتند: از
علی برائت بجویید. گفتند: ما ولایت علی علیهالسلام را قبول کردهایم و
برائت میجوییم از کسی که از علی برائت جوید. در این هنگام هریک از مأموران
یکی از یاران حجر را گرفتند تا به قتل برسانند، «قبیصه» در دست «ابی شریف
بدی» افتاد، قبیصه به او گفت: بدترین مردم در میان قوم من و تو در امان
است، تو مرا نکش بگذار کسی دیگر مرا بکشد، لذا او از کشتن قبیصه پرهیز کرد و
به سراغ «شریک بن شداد حضرمی» از دیگر یاران «حجر» رفت و او را کشت و
«هدبة بن فیاض قضاعی» - مأمور دیگر معاویه - نیز قبیصه را به شهادت رساند.
[3] . آری او و دیگر همرزمان حجر، تنها به جرم دوستداری امیرالمؤمنین
علیهالسلام و مخالفت با زیاد بن ابیه که به ساحت مقدس آن حضرت جسارت
میکرد به زندان رفتندو به شهادت رسیدند. خداوند روح بلند و پرآوازهشان را
با ارباب و مولایشان امیرالمؤمنین علیهالسلام محشور گرداند.
پی نوشت ها: (1) ر. ک: تاریخ طبری، ج 5، ص 86. (2) الاغانی، ج 17، ص 145: «عزرم». (3) ر. ک: تاریخ طبری، ج 5، ص 275 _270 _266، تفصیل بیشتر این داستان را در شرح حال «حجر بن عدی» آوردهایم.
نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 1410