responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 1281
عقیل

به خدا سوگند، برادرم عقیل را در حالی دیدم که سخت فقیر و پریشان حال گشته بود. او از من خواست تا یک من از گندم شما را به او دهم.
کودکانش را دیدم که گیسوانی ژولیده داشتند و از شدت فقر و گرسنگی رنگشان تیره گشته بود و گویی رخسارشان را با نیل سیاه کرده باشند.
عقیل پی در پی مرا دیدار کرد و گفته‌ی خود را تکرار نمود. من به گفتارش گوش کردم و حرفهایش را نیک شنیدم. او می‌پنداشت که من هم اینک دین خود را به او می‌فروشم و راه خود را به یکسو می‌نهم و به دنبال او به راه می‌افتم.
پس آهنی برای او گداختم و آن را نزدیک تنش بردم تا عبرت گیرد. چنان فریاد برآورد و از درد به شیون افتاد که بیمار از سنگینی درد به ناله افتد. نزدیک بود از داغ آن بگدازد (و قالب تهی کند). به او گفتم:ای عقیل! نوحه‌گران در سوگ تو بگریند، آیا از آهن پاره‌ای می‌نالی که انسانی به بازیچه آن را گرم ساخته؟ اما تو مرا به آتشی می‌کشانی که خدای جبارش به خشم گداخته است؟!
آیا تو از این درد مختصر می‌نالی و من از سوزش آتش پروردگار ننالم؟!
شگفت‌تر از قصه عقیل، حرکت احمقانه کسی بود که شب هنگام به دیدار ما آمد. با ارمغانی درون ظرف سرپوشیده و حلوایی آمیخته (از قند و شکر) که حتی دیدنش را خوش نداشتم. تو گویی آب دهان مار بر آن ریخته باشند!
پرسیدم: هدیه است یا زکات یا برای رضای خداست؟ که گرفتن صدقه بر ما نارواست.
گفت: نه آن است و نه این، بلکه ارمغان است!
گفتم: مادر در سوگت بگرید! آیا از راه دین خدا آمده‌ای مرا بفریبی؟! تو یا دیوانه‌ای یا جن زده‌ای و یا بیهوده سخن می‌گویی!
به خدا سوگند، اگر هفت اقلیم را با آنچه در زیر آسمان است به من دهند تا خدا را نافرمانی کنم و پوست جویی را از مورچه‌ای به ناروا ستانم، چنین نخواهم کرد.
قال علی علیه‌السلام:... و الله لقد رأیت عقیلا و قد أملق حتی استماحنی من برکم صاعا و رأیت صبیانه شعث الشعور غبر الألوان من فقرهم کأنما سودت وجوههم بالعظلم و عاودنی مؤکدا و کرر علی القول مرددا فأصغیت الیه سمعی فظن أنی أبیعه دینی و أتبع قیاده مفارقا طریقتی.
فأحمیت له حدیده ثم أدنیتها من جسمه لیعتبر بها فضج ضجیج ذی دنف من ألمها و کاد أن یحترق من میسمها فقلت له: ثکلتک الثواکل یا عقیل! أتئن من حدیدة أحماها انسانها للعبه و تجرنی الی نار سجرها جبارها لغضبه؟! أتئن من الاذی و لا أئن من لظی؟!
و أعجب من ذلک طارق طرقنا بملفوفة فی وعائها و معجونة شنئتها کأنما عجنت بریق حیة أو قیئها، فقلت: أصلة أم زکاة أم صدقة؟ فذلک محرم علینا أهل البیت فقال: لا ذا و لا ذاک و لکنها هدیة، فقلت: هبلتک الهبول أعن دین الله أتیتنی لتخدعنی أ مختبط أنت أم ذو جنة أم تهجر و الله لو أعطیت الأقالیم السبعة بما تحت أفلاکها علی أن أعصی الله فی نملة أسلبها جلب شعیرة ما فعلته.... [1] .


پی نوشت ها:
(1) نهج‌البلاغه، ترجمه‌ی شهیدی، خطبه 224.

نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 1281
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست