responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 1092
شب حادثه‌

رسول خدا(ص) مرا نزد خویش فرا خواند و فرمود:
مردانی از قریش در اندیشه قتل من نقشه کشیده اند. تو امشب در بستر من بخواب تا من از مکه دور شوم که این دستور خداست.
گفتم: بسیار خوب ای فرستاده خدا! چنین خواهم کرد. سپس در بستر خوابیدم. پیامبر خدا(ص) در بگشود و از منزل خارج شد. مشرکان در اطراف خانه او، در پی اجرای نقشه پلید خود به انتظار سپیده صبح کمین کرده بودند. رسول خدا(ص) با تلاوت این آیت:
(و جعلنا من بین ایدیهم سدا و من خلفهم سدا فاغشیناهم فهم الیبصرون) [1] .
از مقابل چشمان باز و خیره آنها به سلامت گذشت.
در بین راه با ابابکر که به انگیزه خبرگیری از منزل خارج شده بود، برخورد می‌کند چرا که او از توطئه قریش آگاه گشته بود! رسول خدا(ص) وی را با خود همراه ساخت.پس از طلوع فجر، مشرکان به درون خانه یورش آوردند. آنها ابتدا مرا با آن حضرت اشتباه گرفتند. اما پس از اینکه من از جای برخاستم و در مقابلشان فریاد کشیدم، مرا شناختند و گفتند: علی!؟
گفتم: آری علی هستم.
پس محمد کجاست؟
از شهر شما خارج شده.
به کجا؟
خدا می‌داند.
سپس آنها مرا رها کردند و در جستجوی رسول خدا(ص) خانه را ترک گفتند.
در بین راه به ابوکرز خزاعی که در ردیابی و شناسای جای پای اشخاص مهارتی بسزا داشت، برخورد می‌کنند و از وی می‌خواهند تا در یافتن رسول خدا(ص) آنها را یاری دهد.
ردیاب، ابتدا جای پای آن حضرت را که در خانه اش وجود داشت (به عنوان نمونه) شناسایی کرد و سپس گفت: این جای پای محمد است به خدا سوگند این قرین همان قدمی است که در مقام ابراهیم هست. [2] او پس از شناسایی به تعقیب پرداخت و دنبال اثر پای پیامبر را گرفت تا رسید به همان مکانی که ابوبکر با رسول خدا(ص) همراه شده بود. آنگاه گفت: شخصی از اینجا به محمد پیوسته و او را همراهی کرده است و این جای پا می‌رساند که آن کس باید ابو قحافه یا فرزند او ابوبکر باشد!
خزاعی به نشانی آن آثار، راه غار را پیش گرفت و رفت تا به غار رسید که دیگر اثری از جای پا نبود.
خداوند کبکی را به در غار گماشته بود که از تخم خود حضانت می‌کرد و عنکبوتی را واداشته بود تا با تنیدن تارهای خود، پوششی بر سطح ورودی غار ایجاد نماید. (با دیدن این صحنه) ردیاب در حیرت شد و گفت:
محمد و همراهش، از اینجا به بعد حرکتی نداشته اند. حال یا آن دو به آسمان پر گشوده اند و یا اینکه در دل زمین فرو شده اند! زیرا همان طور که می‌بینید،این در غار است که تافته‌های عنکبوت را همچنان (دست نخورده) حفظ کرده است. اگر آنها به درون غار رفته بودند، تارهای عنکبوت درهم ریخته بود.
افزون بر این، کبکی که در غار از تخم (و جوجه) خود حضانت می‌کند، خود شاهد دیگری است که آنها درون غار نرفته اند.
بدین ترتیب مشرکان از وارد شدن به درون غار منصرف شدند و به منظور دست یافتن به رسول خدا(ص) در کوههای اطراف پراکنده شدند.
قال علی: فدعانی رسول الله (ص) فقال: ان قریشا دبرت کیت و کیت فی قتلی فنم علی فراشی حتی اخرج انا من مکه فقد امرنی الله بذلک.
فقلت له: السمع و الطاعه.
فنمت علی فراشه، و فتح رسول الله (ص) الباب و خرج علیهم و هم جمیعا جلوس ینظرون الفجر و هو یقول:
و جعلنا من بین ایدیهم سدا و من خلفهم سدا فاغشیناهم فهم الیبصرون).
و مضی و هم ال یرونه فرای ابابکر قد خرج فی اللیل یتجسس من خبره و قد کان وقف علی تدبیر قریش من جهتهم فاخرجه معه الی الغار فلما طلع الفجر تواثبوا الی الدار و هم یظنون انی محمد! فوثبت فی وجوههم و صحت بهم فقالوا: علی؟ قلت: نعم،
قالوا: و این محمد؟
قلت: خرج من بلدکم، قالوا: الی این خرج؟ قلت: الله اعلم.
فترکونی و خرجوا. فاستقبلهم ابو کرز الخزاعی و کان عالما بقصص د الاثار فقالوا: یا ابا کرز الیم نحب ان تساعدنا فی قصص اثر محمد، فقد خرج عن البلد.فوقف علی باب الدار فنظر الی اثر رجل محمد فقال: هذه اثر قدم محمد، و هی و الله اخت القدم التی فی مقام، و مضی به علی اثره حتی اذا صار الی الموضع الذی لقیه ابوبکر. قال: هنا قد صار مع محمد آخر و هذه قدمه، اما ان تکون قدم ای قحافه او قدم ابنه، فمضی علی ذلک الی باب الغار، فانقطع عنه الاثر و قد بعث الله قبجه فباضت علی باب الدار، بهث الله العنکبوت فنسجت علی باب الغار، فقال: ما جاز محمد هذا الموضع، و لا من معه، اما ان یکونا صعدا الی السما او نزلا فی الارض، فان باب هذا الغار کما ترون علیه نسج العنکبوت، و القبجه حاضه علی بیضها بباب الغار، فلم یدخلوا الغار و تفرقوا فی الج بل یطلبونه. [3] .


پی نوشت ها:
(1) از پیش و پس، (راه خدا را) بر آنها بستیم و بر چشمشان هم پرنده افکندیم که هیچ (راه حق را) نبینند. سوره یس (9:(36.
(2) موضوع جای پای آن حضرت، گذشته از اینکه بسیار مستبعد می‌نماید، در روایات دیگر و منابع اولیه تاریخی نیامده است.
(3) بحار، ج 19، ص 74.

نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 1092
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست